آرشیو شنبه ۲۳ دی ۱۳۹۶، شماره ۴۰۰۰
سیاست نامه
۱۴

کتابخانه

قدرت بشر در تعیین سرنوشت زمین

کتاب «از اینجا تا بی نهایت: دورنمایی از آینده علم» نوشته «مارتین ریس» را «محمدابراهیم محجوب» به فارسی برگردانده است. در بخش اعظم تاریخ، تهدیدات از سوی طبیعت می آمده اند، از جمله بیماری، زلزله، سیل و مانند اینها. اما اینک این خود ما انسان ها هستیم که تهدید به شمار می آییم. این مساله مضمون سلسله سخنرانی هایی است که دکتر مارتین ریس، یکی از رهبران فکری جهان معاصر و رییس پیشین انجمن سلطنتی علم انگلستان، در سال 2010 در بی بی سی ایراد کرد و اینک این کتاب کوچک بر پایه آنها شکل گرفته است. نویسنده این کتاب معتقد است که ما بیش از هر زمان دیگری تحت تاثیر علم هستیم: کاربرد علم زندگی ما را دگرگون می کند و یافته های علمی به درک ما از جهان و آنچه ورای آن است عمق می بخشند. این دگرگونی ها عمدتا سودمند هستند اما غالبا با تهدیداتی همراهند و از نظر اخلاقی ما را به چالش می کشند. در چهل وپنج میلیون قرن تاریخ زمین، این نخستین قرنی است که در آن، نوعی از انواع، یعنی نوع بشر، این قدرت را دارد که سرنوشت سرتاسر زیست کره را رقم بزند. دکتر ریس معتقد است پرسش هایی درباره منشا انسان، حیات در فضا، سرنوشت دوردست ما و قوانین طبیعت و پرسش هایی که هنوز پاسخی برای آنها نیافته ایم و پاسخ برخی از آنها را شاید هرگز نتوانیم پیدا کنیم، برای بسیاری از مردم جذابند. اما گذشته از این جذابیت، دلیلی متفاوت داریم برای اینکه چرا مفاهیم کلیدی علمی چنین انتشار گسترده ای دارند و آن این است که اگر حسی نسبت به علم نداشته باشیم (و بلد نباشیم چگونه ریسک و عدم قطعیت را ارزیابی کنیم) نمی توانیم به عنوان شهروند در زنجیره فزاینده مسائل مهم سیاسی (مانند انرژی، بهداشت، محیط زیست و از این دست) که وجه علمی دارند، مشارکت کنیم.

دمیدن خورشید خرد در فضای عصر بی سالاری

کتاب «جنسیت و فلسفه سیاسی انتخابات» قدرت در تمایز از نیرو و زور و خشونت محصول گردهمایی شهروندان در حوزه عمومی برای تصمیم گیری راجع به علایق و منافع عمومی است، بنابراین می توان آن را توانایی انسان ها اعم از زنان و مردان هم برابر و مستقل و آزاد برای عمل بلکه عمل هماهنگ با یکدیگر در دل گروه تا آنجا انگاشت که مشروعیت آن توسط جمع و طبق گفت وگو و اقناع و رضایت و توافق عقلانی به مرجع قدرت تفویض می شود. این اثر، به موضوع نیاز و لزوم مشارکت زنان در امر قانونگذاری و شرکت در تصمیم گیری های کلان اشاره دارد. نویسنده در بخش هایی از مقدمه کتاب می گوید: «توسعه پایدار بدون حضور زنان در عرصه عمومی ممکن نیست. ضرورت کسب تخصص آنها به سوادآموزی و مهارت یابی منوط است و به کارگیری ایشان در کنار مردان از ضرورت بهبود پایگاه های اجتماعی شان خبر می دهد. در عین حال بازگرداندن سرمایه اولیه تجهیز انسانی زنان علاوه بر ارزشی اضافی نمی تواند با نگه داشتن آنها در حاشیه دمساز باشد و تامین این مهم نیز محتاج تغییر در نظام ارزشی و رفتارها اجتماعی پا به پای مطالبات و نگرش های شخصیتی و گرایش های فرهنگی جدید است. در غیر این صورت نمی توان دم از اخلال حضور زنان در عرصه عمومی زد و آن را پوششی بر ناکارآمدی سیاست های اجرایی خصوصا در زمینه کاستن از فشار کار مضاعف خانه داری و امور بیرون از خانه انگاشت.

کاهش فاصله نخبگان زن و توده زنان نیز در همین برنامه ها می گنجد تا عدم تجانس فرهنگی این لایه از جامعه به نارسایی برنامه های نوسازی آن نینجامد. ازجمله این دوگانگی ها مثلا می توان به تغییر اولویت ازدواج زنان نسبت به اشتغال، مخالفت با چندهمسری مردان و تاکید بر تصمیم گیری مشارکتی در خانواده اشاره کرد که در نبود جایگزین برای شیوه های ارتباطات سنتی نظیر تشکیل انجمن های خیریه می تواند حتی منجر به جنبش هایی اجتماعی نیز شود. از همه مهم تر اما نقشی است که از زنان در جهت حضور در انتخابات سیاسی چه در قالب انتخاب کنندگان و چه در شکل منتخبین ملت می رود: زیرا بدون حضور نیمی از جامعه در مبادی قانونگذاری جهت تمشیت امور اجرایی مشترک با مردان و حتی قضاوت در این خصوص و بازخوراند نتایج اصلاحی ارزیابی چنین جریانی، تحقق توسعه پایدار با شاخصی چون عدالت اجتماعی دور از ذهن می نماید.

این همه به معنای نزدیک شدن دوران مرد-پدرسالاری به پایان عمر خود در فجر هزاره سوم و دمیدن خورشید خرد دوجنسیتی در فضای عصر بی سالاری است. چنین است که در این کتاب استدلالات معطوف به هم برابری زنان و مردان در عرصه انتخابات سیاسی از منظر فلسفه سیاسی پی گرفته شده و اقتضای اخلاقی آن برای تحقق توسعه پایدار مرور می شود.»