آرشیو شنبه ۲۳ دی ۱۳۹۶، شماره ۴۲۴۰
صفحه اول
۱
سرمقاله

حمله به منطق حریف

محمود صدری

1- قرار است امروز تصمیم رئیس جمهوری آمریکا درباره تمدید طرح تعلیق تحریم های ایران اعلام شود. آن گونه که از فضای عمومی آمریکا برمی آید این طرح تمدید می شود، مگر اینکه دونالد ترامپ رفتاری غیرمتعارف پیشه کند و تفاهم بین المللی و حساس برجام را به خطر اندازد. اما فارغ از اینکه ترامپ چه خواهد کرد، امروز نیز می گذرد و این معضل سیاست خارجی ایران کمابیش باقی می ماند.

به تعبیری، ایران در بخشی از سیاست خارجی اش که به ایالات متحده مربوط می شود با «پروژه مدت دار» سروکار ندارد که تصمیم ترامپ بر آن تاثیر قاطع بگذارد، بلکه این وجه سیاست خارجی ایران، «پروسه بی مدت» و فرساینده ای است که منطق سامان دادن آن با منطق مذاکرات هسته ای و تفاهم نامه برجام فرق دارد.

2- در ادبیات دیپلماتیک جهان، گفته آشنایی هست با این مضمون که «برنده مذاکره کسی است که با دستور جلسه آمده باشد.» دستور جلسه ای را که کشوری یا دیپلماتی روی میز می گذارد، حریف نمی تواند آن را در جهت نفع یکسویه خود تغییر دهد، مگر اینکه منطق آن را عوض و اصول موضوعه اش را قلب کند. دستور جلسه برجام را ایران و آمریکا ننوشته اند و منطق و اصول موضوعه آن از دسترس هر دو کشور خارج است. این تفاهم نامه در سپهری جهانی تدوین و سپس با مشارکت ایران و آمریکا و دیگران امضا شده است. لاجرم، برجام نمی تواند موضوع کشاکش دوجانبه ایران و آمریکا باشد. دولت ترامپ با علم به این موضوع می کوشد منطق این بازی جهانی را تغییر دهد و بر آن رخت خصومت دوجانبه بپوشاند و سیمای کشاکش قدیمی تر ایران و آمریکا را قلب کند و در عین حال، برجام را قراری شکننده بنمایاند که ایران نتواند جای دقیق آن را در دکترین سیاست خارجی خود پیدا کند. سخن اخیر وزیر امور خارجه ایران که پایبندی ایران را به برجام به رفتار مشابه از سوی آمریکا مشروط کرده است، پاسخی در خور به این استراتژی تخریبی آمریکایی ها و حمله ای بهنگام به منطق ترامپ بود. نتیجه سخن محمدجواد ظریف چنین است: برجام فقط در قامت بین المللی آن و با اجرای تعهدات همه اطراف توافق امکان بقا دارد. اگر یکی خلف وعده کند، تعهدات ایران هم ساقط می شود. اینجا یک میدان است و معضل چهار دهه ای رابطه ایران و آمریکا میدانی دیگر.

3- روسیه و چین و بخشی از اروپا، غیر از انگیزه های منفعت جویانه ای که جزو سرشت سیاست بین الملل است، به این دلیل در کشاکش های یک سال گذشته میان آمریکا و ایران، از ترامپ فاصله گرفته اند و می گیرند که به نتایج تلاش او برای قلب خصومت تاریخی ایران و آمریکا و ضمیمه کردن این خصومت به معاهده ای بین المللی وقوف دارند و از رویه شدن چنین پدیده ای در جهان بیمناکند. روسیه و اروپای قاره ای در سال 2003 در دام چنین منطقی افتادند و به آمریکا در تهاجم به عراق کمک کردند. آمریکایی ها که قبلا در 1991 (در پی حمله عراق به کویت در 1990)، با اتکا به مفاد منشور سازمان ملل درباره دفع خطر از امنیت جهانی، توانسته بودند ائتلافی علیه رژیم صدام حسین شکل دهند، 12 سال بعد، برای حمله مجدد به عراق به رویه ای که قبلا ساخته بودند، رجوع کردند و بحرانی آفریدند که هنوز دود آن به چشم جهانیان می رود. اهمال اروپا و روسیه و چین در جنگ دوم عراق و تن دادن آنها به منطق آمریکا، زخم های حیثیتی، سیاسی، حقوقی و ایضا اخلاقی عمیقی بر پیکر این کشورها نشانده است و این روزها با بهره گیری از آن تجربه، در برابر وسوسه های دونالد ترامپ محتاطانه تر عمل می کنند.

4- هدف های امنیتی عاجل ایران که قرار بود برجام محمل آن باشد، دیری است محقق شده اند. ایران علاوه بر عبور کردن از تهدیدهای اوایل این دهه که مستقیما متوجه خودش بود، بسیاری از تهدیدهای منطقه ای را نیز برطرف کرده است. در چنین فضایی، دولت آمریکا دست کم مادام که ترامپ رئیس جمهور باشد توان شکل دادن اجماع بین المللی و اقدام موثر علیه ایران را نخواهد داشت. اما هدف ثانویه برجام که گشایش در دادوستدهای جهانی ایران بود هنوز کاملا محقق نشده است. محقق نشدن کامل این هدف، از جهاتی به خاطر فشارهای ایالات متحده بر کشورها و بنگاه های اقتصادی جهان و از جهات دیگر حاصل ناکارآمدی های اقتصاد ایران است. وجهی از این ناکارآمدی را در تراز تجاری می توان دید که عینی ترین شاخص برای ارزیابی تاثیر محدودیت های خارجی بر اقتصاد ایران است. افزایش واردات ایران در 6 ماه نخست امسال نشان می دهد، درها آنقدر باز و طرف های تجاری ایران آنقدر پرشمار بوده اند که تفاضل صادرات و واردات کشور به 5/ 3 میلیارد دلار برسد. اینجا دیگر نمی توان از موانع تجاری و تحریم ها سخن گفت. هرچه هست یا در حوزه مقررات دولتی است یا ناکارآمدی بنگاه ها در زمینه تولید و تجارت.

نتیجه گیری: برجام تا آینده ای نامعلوم شاقول تنظیم رابطه ایران با بازیگران عمده بین المللی خواهد بود. این سند تا پا برجا باشد، ایران از عواید آن بهره می برد؛ اما اگر هم تحریکات آمریکا موجب فروپاشی این سند شود، ایران تا همین جا به هدف اصلی خود که دفع خطر امنیتی بوده رسیده است و هدف ثانویه اش که گشایش در اقتصاد است، ریشه در خاک ایران دارد و چاره اش را که کارآمدی در تولید و تجارت است، باید همین جا جست و همین جا یافت. از کارآمدی اقتصادی کرور کرور کار بر می آید که یکی از آنها پشتیبانی از دیپلمات های ایرانی خواهد بود به وقت حمله آنها به استراتژی رقیبان بین المللی.