آرشیو یکشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۶، شماره ۲۱۸۱۸
معارف
۶
پرسش و پاسخ

فتنه و مصادیق آن (3)

پرسش: بر اساس آموزه های وحیانی چه افراد و جریان هایی از مصادیق فتنه و فتنه گران به حساب می آیند؟

پاسخ: در دو بخش قبلی پاسخ به این سوال به مفهوم شناسی فتنه و دو مورد از مصادیق بارز فتنه گران از نگاه قرآن شامل: ظالمین و منحرفان و هنجارشکنان پرداختیم. اینک در ادامه دنباله بحث را پی می گیریم.

3- کافران: بی گمان کافران به سبب عدم پذیرش فلسفه و هدف آفرینش و انکار نظم کلی هستی، یکی از مهم ترین دشمنان نظم واقعی در هستی و جامعه می باشند. اینان همواره در جست وجوی آن هستند که نظم اجتماعی را به هم ریزند و در مسیر بهره برداری خود از آن سود برند. البته این گونه نیست که همه کافران، ظالم به دیگری و یا جامعه باشند ولی بی گمان ایشان ظالم به خود و جان خویش هستند و در حق خود کوتاهی و ظلم روا می دارند. از این رو نمی توانند در مسیر درست تعالی و کمال حرکت کنند و با هر چیزی که بر خلاف اعتقادات و باورهای آنان است به مخالفت برمی خیزند و اجازه نمی دهند تا حقیقت بر ایشان روشن شود.

خداوند در آیه 91 سوره بقره فتنه ای را که از سوی کافران ایجاد و دامن زده می شود به عنوان بدتر از کشتار و قتل و در آیه 217 همین سوره به عنوان بزرگ تر از قتل و کشتار معرفی می کند. دو واژه اشد و اکبر من القتل به این معناست که فتنه به سبب بازتاب ها و پیامدهای خطرناک آن در جامعه می تواند بدتر از کشتن شخص باشد؛ زیرا با اختلال در امنیت و نظم عمومی جامعه، امکان رشد و تعالی جمعی از جامعه گرفته می شود و جامعه در شرایط فقدان امنیت نمی تواند در مسیر شکوفایی و تعالی و رشد قرار گیرد. از این رو خداوند در این آیات فتنه انگیزی کافران را بدتر از قتل دانسته است.

کافران با بستن راه ها، جلوگیری از آزادی های بیانی و مبادلاتی و فرهنگی، راندن شهروندان از شهر و دیار خودشان، و رفتارهایی از این دست، فتنه گری کرده و جامعه را از حالت امنیت و آرامش و تعادل بیرون می بردند. چنین رفتاری از نظر قرآن بدتر از کشتاری است که برخی مرتکب می شوند، زیرا با کشتن شخص و یا کشتار جمعی، نظم عمومی در کوتاه مدت به هم می ریزد و آرامش سلب می شود، در حالی که جلوگیری از آزادی های اجتماعی، بستن راه آمد و شد مردم، جلوگیری از انجام اعمال عبادی از سوی مومنان و مانند آن، بحران عمومی و فراگیری را پدید می آورد که جامعه نمی تواند در آن احساس آرامش کرده و به سوی شکوفایی و توسعه حرکت نماید.

4- منافقان و ستون پنجم کافران: بی گمان منافقان که از ترس قدرت و اقتدار دولت اسلامی، تابعیت امت را پذیرفته و به عنوان شهروند، خود را معرفی می کنند تا از منافع شهروندی دولت اسلامی سود برند، از دشمنانی هستند که از نظر قرآن از کافران بدتر هستند. از این رو خداوند در تهدیدی آشکار آنان را کسانی می شمارد که در پایین ترین و پست ترین درجه از درجات و مراتب دوزخی جای می گیرند.

منافقان به سبب حضور در جامعه و اطلاع کامل و کافی از نقاط ضعف و قوت نیروهای خودی به شکل ستون پنجم دشمن عمل کرده و افزون بر ایجاد شایعات بی اساس و جنگ روانی، به جاسوسی علیه نیروهای خودی و امت اسلام می پردازند. خداوند منافقان جاسوس را به سبب آن که عامل بسیاری از اختلافات و آشوب ها و درگیری ها میان امت اسلام می باشند، سرزنش می کند و آنان را فتنه گرانی معرفی می کند که با حضور در صفوف نیروهای خودی و رزمندگان اسلام از پشت به دولت و امت ضربه می زنند.

خداوند از مومنان می خواهد که منافقان شناخته شده را در صفوف خود به ویژه مراکز حساس کشوری و لشکری جا ندهند و نگذارند آنان از امور پنهان آنها آگاه شده و به دشمنان کافر خبر دهند. اصولا حضور ایشان هرچند که به ظاهر مفید است ولی در عمل بسیار زیانبار است. اگر تخصص و توانایی دارند به سبب تعهد ایشان به کفر و کافران، هیچ بهره ای از این تخصص و توانایی ایشان، به امت و ملت و دولت اسلامی نمی رسد. بنابراین لازم است تا این فتنه گران منافق را از صفوف لشکری و کشوری خودی بیرون رانده و به ایشان اجازه بهره مندی از فرصت های به دست آمده در مکان ها و جاهای مهم داده نشود. (توبه آیات 47 و 48)

علامه طبرسی و ابن کثیر بر این باورند که این آیات درباره منافقانی است که در میان مسلمانان حضور داشته و به جاسوسی علیه ایشان و به نفع دشمنان می پرداختند. (مجمع البیان، ج 5 و 6، ص 55).

ادامه دارد