آرشیو پنجشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۶، شماره ۴۰۰۵
غیر قابل اعتماد
۱۴
شعر طنز

نقیضه

بابای طرف سر قرار است!

راشد انصاری

(فریاد من از فراق یار است)

یاری که همیشه در کنار است!

بیتی که سروده شد، نشستم

گفتم به خودم که این چه کار است؟!

یک مصرع آن که مال «سعدی»ست

این مصرع بنده هم شعار است

تنها نه که من، که یار من نیز

امروزه به درد من دچار است

لیلی سر کوچه آمد و دید

مجنون ته کوچه در فرار است!

غافل که به جای شخص مجنون

بابای طرف سر قرار است!

حوا به فرشته ای چنین گفت:

شوهر که شد آدم، افتخار است

اینجا شب و روز، جای هر کار

دیگ کلک و چاخان به بار است!

در فصل بخوربخور در این شهر

هر گوشه آن، «سمیناهار» است!

یک روز سواره ای پیاده ست

یک روز پیاده ای سوار است

این نکته بدان که بس مهم است

بعد از 1 و 2، سه و چهار است!

«سدر» است اگر به قول برخی

در گویش ما ولی «کنار» است

کوتاست اگرچه عمر «خالو»

اما سخنش ادامه دار است... تروریسم ادبی!

تروریسم ادبی!

عبدالرضا قیصری

هرچند به نیت تجاری کردند

یک نقد فجیع انتحاری کردند

انگار میان ازدحام شعرم

بی معرفتان بمب گذاری کردند!