آرشیو شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۶، شماره ۴۰۰۶
ورزش
۱۵
یادداشت میهمان

یک عاشقانه ساده!

مهدی بیگدلو

داستان نساجی و عاشقانش را باید از سر، نوشت. عاشقیت در مکتبی که فداییان آن برای جامه ای سرخ، جان می دهند، هزینه می کنند و زیر باران، دلدادگی شان را فریاد می زنند، حتما قداست خاصی دارد که اینگونه چشم ها را خیره می کند و در عین سادگی، تلنگری می شود بر تمام فکر و منطق های ریالی.

نساجی یک اسم نیست و نساجی را نباید خاطره ای کهنه شده در حوالی باغ های خوشرنگ ترین مرکبات قائمشهر قلمداد کرد. نساجی از دید هواخواهانش، تاریخی است به وسعت عمر یک عشق اسطوره ای. همین است که می بینیم سال ها پس از ماندگاری در دسته های پایین تر از سطح اول فوتبال کشور، همچنان عاشقان این باشگاه، عاشقانه تر از دیروز، به ترسیم فردایی آفتابی برای دردانه ورزش مازندران می پردازند. محمد عباس زاده یکی از همین عاشقان است: عاشقی که توانسته در بزنگاهی تاریخی، میزان معرفت و دلدادگی اش را در حال نقد کند و برای رسیدن سرخ ترین تیم شمال کشور به قله رویاها، به جای نقش بازی کردن، قید پول و شهرت و هزار و یک امتیاز دیگر را بزند. شماره 33 محبوب مازنی ها حالا به یک یاغی برهم زننده معادلات فوتبالی بدل شده. یاغی نه از آن باب که عشق به این رنگ و به آن پیراهن را به نرخ روز محاسبه کند و تنها در دل رسانه های مکتوب و مجازی، بود و نبود خود را به نمایش بگذارد. عباس زاده را مثال زدیم چرا که باور داریم در عصر «پول و پورشه»، کمتر کسی پیدا می شود که داستانی از جنس عشق های دهه شصتی فوتبال را برای ما و هم نسلان ما روایت کند و نمونه ای باشد از گذشتگانی که برای خاک فوتبال و قداست آن حرمت قائل می شدند. هرچه هست قصه نساجی امسال چه خوش باشد و چه زبان مان لال به فرجام ایده آل هوادارانش نرسد، داستان این تیم و عاشقانش تا سال های سال زبانزد همه کسانی خواهد بود که پاکی فوتبال را به بازی چند رنگ و رو های این دوره و زمانه ترجیح می دهند.