آرشیو سه‌شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۶، شماره ۴۰۲۶
جلد دوم
۷
یادداشت

میانبری برای پولدار شدن

امین شول سیرجانی

هر کس در هفته های اخیر خبرهای کشور را پیگیری کرده باشد از افزایش قیمت دلار و گرایش شمار قابل توجهی از مردم برای خرید ارز با خبر است. کسانی که ارز می خرند غریبه نیستند. اگر از سوداگران حرفه ای بازار چشم بپوشیم که نان شان در نوسانات قیمت ارز است، بقیه کسانی که این روزها روانه بازار شده اند و زنبیل در صف گذاشته اند تا دلار بخرند کسانی اند که به امید کسب سود و گشوده شدن گره های زندگی شان از این طریق دل خوش کرده اند. کسی را می شناسم که خودروی معمولی اش را فروخت و با تمام پولش دلار خرید. همین دو هفته پیش. در دلیل کارش می گفت: «کسایی که تو بازار برو بیا دارن می گن دلار حالا حالاها می ره بالا.» عضو یک کانال تلگرامی است که لحظه ای، اخبار بازار ارز را منتشر می کند و او هم سخت پیگیر خبرهاست. او فعلا جزو کسانی است که از کرده خود خشنودند. ابهام در فضای اقتصادی کشور و نبود دورنمای روشن در فعالیت های مولد موجب شده هر روز و هر ماه و هر سال بر شمار کسانی که برای پولدار شدن به دنبال میانبر می گردند، افزوده شود و در فضای غبارآلود و مبهم چه میانبری بهتر از دلالی. دلالی هم البته که انواعی دارد. یکی «بچه دلال» به شمار می رود و فردی دیگر «بزرگ دلالان». بزرگانی که خوش ندارند به نام دلال شناخته شوند. بلکه دوست دارند خودشان را به عنوان نابغه اقتصادی به جامعه معرفی کنند. چنان که چند سال پیش درباره یکی از دلال ها و رانت خوارهای بزرگ کشور مشهور شده بود که می گفتند: «فلانی با این هوش اقتصادی اش باید وزیر اقتصاد می شد». آسیب دیدن اعتماد اجتماعی به نهاد دولت موجب شده در غیاب نهادهای آموزش حرفه ای در بازار سرمایه و حوزه های دیگر، مردمی که اندک پس اندازی دارند، ندانند که با پول شان چه کنند پس سراغ ساده ترین و هیجانی ترین راه می روند. برای عبور از این وضعیت هیجانی به جامعه ای که رفتارهای جمعی در آن متکی به «داده های دقیق» باشد باید کاری کرد و می توان آرام آرام با تاسیس نهادهای واسط این آموزش ها را به جامعه منتقل کرد اما نیازمند همان ترکیب کلیشه ای همیشگی است: «عزم ملی». «آری شود ولیک به خون جگر شود.» در صفحه های 12 و 13 این شماره کارشناسان بیشتر در این باره سخن گفته اند.