آرشیو سه‌شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۶، شماره ۴۲۶۶
تاریخ و اقتصاد
۳۰

غرور و سقوط

سر آنتونی پارسونز سال ها در کشورهای خاورمیانه و آفریقای شمالی به عنوان نماینده تام و تمام بریتانیا حضور داشت، اما بعدها حتی وقتی در آخرین سال های خدمتش در وزارت امور خارجه بریتانیا راهی نیویورک شد باز هم حضورش در تهران نقطه درخشان کارنامه اش بود، چیزی که او را یک سر و گردن از دیگر سفرای انگلیسی هم عصرش بالا تر می برد. 5 سالی که در ایران بود برای او تجربه هایی را به همراه داشت که بعدها حاصلش کتاب هایی شد که همچنان یکی از منابع بررسی یک برهه تاریخی سرنوشت ساز در روابط ایران و بریتانیا است. او یکی از چهره های سر شناس وزارت امور خارجه بریتانیا بود، سال ها به عنوان مسوول بخش خاورمیانه وزارت امور خارجه بریتانیا کار کرده بود و تحلیلگر اقتصادی تمام عیاری هم به حساب می آمد. در واقع در دوره ای که او به عنوان سفیر بریتانیا در ایران انتخاب شد، بخش بازرگانی سفارت بریتانیا جانی دوباره گرفت و آن دوره را می توان به آسانی بهار بازرگانان بریتانیایی در ایران دانست. آن قدر که شاه ایران هم او را در زمینه مسائل خارجی مشاوری بی همتا می دانست.

پارسونز در کتاب «غرور و سقوط» به بررسی دقیق شرایط ایران و وضعیت محمدرضا شاه پرداخت. سال های سال یکی از مشاوران ارشد مارگارت تاچر بود. روایت های مستندی در اسناد وزارت امور خارجه بریتانیا موجود است که نشان می دهد او یکی از اصلی ترین چهره هایی بود که دولت بریتانیا را متقاعد کرد که محمدرضا شاه بعد از خروج از ایران میهمان بریتانیا نباشد. پارسونز سال 1974 به ایران آمد تا با مردان شماره یک پادشاهی محمدرضا پهلوی به راهکارهای اساسی برسد، او به زودی با چهره هایی همچون امیرعباس هویدا به همدلی رسید و بعدها جابه جا در خاطراتش به این دوستی که فرا تر از عرصه سیاست بود هم اشاره می کند.

- بخشی از مقاله ای به قلم امیلی امرایی