آرشیو چهار‌شنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۶، شماره ۴۲۶۷
صفحه اول
۱
سرمقاله

نیمه ناشنیده نوسان ارزی

دکتر داوود سوری

اخیرا و در پی افزایش قیمت دلار و کاهش ارزش ریال، برخی افراد این افزایش نرخ را توصیه اقتصاددانان حامی نظام بازار به دولت می دانند و انذارهای گذشته آنان را شاهد مدعای خود می دانند و چشم بر حقایق بسته و در این بلبشو بر خر مراد خویش می رانند. البته آنان نیمی از واقعیت را نمی گویند؛ زیرا اگر توصیه به افزایش نرخ ارز شده است یا می شود علتی داشته و بدون بیان آن علت، توصیه به افزایش نرخ ارز بی معناست.

اجازه دهید در قالب داستانی ساده، چرایی و علت این توصیه توضیح داده شود تا ببینیم که درواقع افزایش قیمت ارز توصیه ای نیست که رد یا پذیرش آن اختیاری باشد. افزایش قیمت ارز بهمنی است که به علت گوش نکردن به توصیه های پیشین به حرکت افتاده است و اگر توصیه ای هم به افزایش قیمت ارز تا پیش از رسیدن بهمن می شد صرفا به امید یافتن مفری از برخورد با بهمن اصلی بود.

امیرارسلان، حاکم روم هر سال از فروش منابع طبیعی به فرنگ هزار سکه نقره فرنگی درآمد دارد. او به کسانی که مایل باشند از فرنگ خرید کنند یا به فرنگ مسافرت کنند در مقابل هر سکه طلای رومی دو سکه نقره فرنگی می پردازد و از آن سکه رومی برای خرید کالاهای مورد نیاز قصر و پرداخت حقوق و مزایا و پاداش به کارگزاران خود استفاده می کند. نرخ یک سکه طلای رومی در مقابل دو سکه نقره فرنگی همچنان در بازار رایج است تا اینکه به تدریج در سایه ولنگاری مالی امیرارسلان مخارج قصر بالا می رود و هر روز هزینه های جدیدی برای قصر تراشیده می شود که از عهده درآمدهای او برنمی آید. از سوی دیگر گروهی نیز با انتصاب خود به امیرارسلان سکه های طلای مردم را به امانت گرفته و به آنها بازنمی گردانند. امیرارسلان که مایل نیست مردم از او برنجند و از برخورد با سارقان مال مردم نیز عاجز است، بازپرداخت طلب مردم را نیز متعهد می شود. تنها فکری که به ذهن امیرارسلان برای تامین مالی مخارج رو به افزایش قصر و پرداخت بدهی های تحمیلی می رسد، ترکیب مخفیانه سکه های طلای دریافتی از مردم با فلزی بی ارزش و ساخت دوسکه از هر سکه طلاست که هر شب در زیرزمین قصر انجام می دهد (در دنیای جدید به این کار استقراض از بانک مرکزی می گویند). با این فکر به ظاهر بکر، امیرارسلان به تدریج بدهی ها و هزینه های قصر را می پردازد. اما به تدریج با ورود سکه های جدید به بازار مردم متوجه عیار کمتر طلای آن می شوند و با توجه به اینکه همچنان امیرارسلان در مقابل یک سکه (شبه) طلای رومی دو سکه نقره فرنگی می دهد، سعی می کنند که سکه های خود را با سکه های نقره ای فرنگ عوض کنند. امیرارسلان نیز در تله خودساخته گیر می کند، یا باید مشورت قمر وزیر را بپذیرد و همچنان نرخ مبادله سکه رومی و فرنگی را ثابت نگه دارد که در این صورت به زودی مردم و حتی همان هایی که سکه های مردم را گرفتند و بازپس ندادند، سکه های خود را به نقره فرنگی تبدیل می کنند و امیرارسلان می ماند و سکه های جعلی و به تدریج بی ارزش شده اش! یا اینکه به توصیه شمس وزیر نرخ مبادله را کاهش دهد، مثلا یک سکه نقره فرنگی در مقابل یک سکه طلای رومی، تا زمان بخرد و به اوضاع خود سر و سامانی بدهد.

و اما توصیه اقتصاددانان طرفدار بازار به امیرارسلان به ترتیب اهمیت:

1- ولخرجی نکن، به اندازه جیبت خرج کن. پولت را سرمایه گذاری کن تا بتونی کالای بیشتر تولید کنی و به فرنگ بفروشی، آن وقت اگه خواستی ولخرجی کنی دستت بازتره! شاید مردم نبینند که هر شب در زیرزمین قصر چه می کنی؛ اما نتیجه آن خیلی زود آشکار می شود.

2- با مدیریت و نظارت درست اجازه نده که کسانی به نام امیرارسلان از مردم امانت بگیرند و بازپس ندهند. به مردم هم بگو که مسوولیت خویش را در مقابل تصمیمات خود بپذیرند و به هر کس که گفت از نزدیکان امیرارسلان هستم، اعتماد نکنند.

3- حالا که گوش نکردی و هیچ کدام از دو قدم قبلی را برنداشتی تا ورشکست نشدی نرخ مبادله سکه (شبه) طلا در مقابل نقره را کاهش بده و دوباره سعی کن که اشتباهات قبلی را تکرار نکنی.