آرشیو پنجشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۶، شماره ۴۰۳۳
کتاب
۱۳
ادبیات

نگاهی به کتاب گفت و گو با ری بردبری

اینترنت موی دماغ است

بهار سرلک

سم ولر، روزنامه نگار و نویسنده امریکایی وقتی سال 2000 در تحریریه شیکاگو تریبون مشغول نوشتن خبر بود، نویسنده ای نام آشنا را از نزدیک ملاقات کرد. ری بردبری پنج دهه قبل از آن با شاهکارهایی همچون «فارنهایت 451» و «وقایع نگاری مریخ» قله های شهرت را فتح کرده بود. ولر در این ملاقات از خاطرات دوران کودکی این نویسنده می پرسد و باب آشنایی را می گشاید و هر چه بردبری پیش تر می رود نقاط اشتراک میان این دو بیشتر و بیشتر می شود که از جمله آنها کنجکاوی و لذت نوشتن است. بنابراین ولر رسما خود را زندگینامه نویس استاد ژانر علمی-تخیلی معرفی می کند. این روزنامه نگار سال 2005 کتاب زندگینامه ای به نام «وقایع نگاری ری بردبری: زندگی ری بردبری» منتشر کرد. پنج سال بعد مجموعه ای از گفت وگوها، عکس ها و یادگاری ها را در قالب کتابی با عنوان «به پژواک ها گوش کن: مصاحبه های ری بردبری» به انتشارات ملویل هاوس سپرد. سال 2014، دو سال پس از مرگ این نویسنده، کتاب «ری بردبری: آخرین مصاحبه و گفت وگوهای دیگر» را آماده کرد. این کتاب شامل آخرین گفت وگو با بردبری می شود و دربردارنده تاثیرپذیری ها، روندهای خلاقه و عشق به نوشتن و خواندن در بردبری است. کتاب «ری بردبری آخرین مصاحبه...» با ترجمه مرجان مردانی از سوی نشر ثالث منتشر شده است. بردبری سال 1953 در رمان علمی-تخیلی و بحث برانگیز «فارنهایت 451» معضلات و دستاوردهای این روزهای زندگی بشر را پیشگویی کرده بود: از صدماتی که استفاده آیفون و آی پد به گوش وارد می کنند، تلویزیون های صفحه تخت، خشونت در مدارس، افول روزنامه نگاری و حتی رمان های گرافیکی پیشرفته. او که همیشه پای ثابت کمیک کن یا آکادمی فانتزی در سن دیه گو بود، در سال 2010 در حضور صدها تماشاگر روبروی ولر نشست و در پاسخ به پرسش او که پیش بینی تحقق نوآوری در سال های آینده بود، کار را به شوخی کشاند و گفت: «دوست دارم نوآوری های خاصی مثل اینترنت نابود بشوند. [خنده حضار] به نظرم اینترنت موی دماغ افراد است...» بردبری از جمله نویسندگانی را که تحت تاثیر اندیشه و نگاه شان قرار گرفته یکی رایس باروز، نویسنده امریکایی و خالق شخصیت تارزان، می داند و دیگری را ادگار آلن پو، نویسنده امریکایی داستان های رازآلود و ترسناک. اما وزنه کتاب فقط بر پرسش و پاسخ های میان این دو نفر استوار نیست: بردبری در دو سال آخر عمرش از تایپ کردن و ثبت افکارش روی کاغذ دست کشیده بود. بنابراین زمانی که ولر به دیدن او می رود، این نویسنده پیشنهاد دیکته افکارش را به ولر می دهد. در نتیجه در بخش «معمار انار و مقالات دیگر» منشوری از افکار و ایده هایی را که برای بردبری حایز اهمیت بوده اند، می خوانیم. هرچند منظور مقاله خشک و شسته ورفته نیست و به احساس و عواطف بردبری از خاطراتی که دارد، مربوط می شود. همچنین در زیر عنوان «معمار انار»، او از تاثیراتش بر معماری می گوید: مثلا در سال 1982 به واسطه متنی که برای والت دیزنی می نویسد، طراحی اولیه نقطه ثقل نمایشگاه ایپکات انجام می شود. آخرین مصاحبه شامل گپ وگفت هایی است که ولر در سال های 2011 و 2012 با این نویسنده صورت داد. در اینجاست که بردبری از تاثیر جادوگری بر او و شباهت میان نویسندگی و جادوگری، داستان هایی که دوست شان ندارد، اهمیت بازار فروش کتاب برای نویسنده و... صحبت کرده است.