آرشیو پنجشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۶، شماره ۴۰۳۳
صفحه آخر
۱۶
چهره روز

به بهانه درگذشت بازیگر اصلی فیلم «زیر درختان زیتون»

مرز بین بازیگر و نابازیگر

رسول آبادیان

همیشه گفته اند و شنیده ایم که سینما بی رحم است و دامنه این بی رحمی گاهی گریبان حرفه ای های این صنعت را هم می گیرد: چه برسد به پدیده ای حاشیه ای و غیر جدی به نام«نابازیگر» از وضعیت و چگونگی برخورد با نابازیگران دیگر کشورها اطلاعی ندارم اما آنچه در کشور خودمان تاکنون اتفاق افتاده، تحمیل آسیبی مضاعف بر این قشر آسیب پذیراست. قشری که بعد از مدتی حضور موثر، ناگهان محو می شوند و سر از کارهایی عجیب و غریب درمی آورند. همیشه این پرسش مطرح بوده که تفکیک مرز بازیگر و نابازیگر برعهده چه کسی است و اصولا چه افرادی این راه و روش را پایه گذاری کرده اند اما هیچگاه پاسخی درخور از سوی هیچ سینماگری ارایه نشده و کسی خود را موظف به صرف وقت و اقناع جست وجوگران این موضوع به حساب نمی آورد. با مروری کوتاه درمی یابیم که همکاری بسیاری از همین نابازیگران با کارگردان های مختلف در بسیاری از آثار سینمایی، بیش از بازیگران حرفه ای دریادها مانده است. موضوعی که نشان از استعداد ذاتی و توانایی آنها درایفای نقش های گوناگون دارد. شاید امروزه کمتر کسی از علاقه مندان به سینما پیدا شود که با شنیدن نام فیلم«باشو، غریبه کوچک»، به یاد هنرنمایی عدنان غفرانیان نیفتد یا مهدی باقر بیگی را در«قصه های مجید» به عنوان بازیگری درجه یک به حساب نیاورد و حسین رضایی در«زیر درختان زیتون» را به شرط اندکی توجه بیشتر در پذیرش و آموزش، بازیگری بدون آینده درسینما ارزیابی کند. منظور این است که اگر قرار باشد خلوت یک انسان را به نفع نیازی زودگذر هدف بگیریم و توقعاتی بزرگ در او به وجود بیاوریم و بعد از مدتی پا در هوا رهایش کنیم، چرا به سراغش می رویم؟ چنین فردی اگر استعدادی در کار ندارد چرا انتخاب می شود و اگر دارد چرا با همه توانایی ها و علاقه اش باید رنج یاس و فراموش شدگی را تحمل کند؟ پرسشی دیگر که مطرح است، این است که واقعا در سراسر عالم هم، اصطلاح نابازیگر به کسی داده می شود که برای کارش دستمزد نگیرد و بعد از یک یا چند حضور موفق و زنده شدن حس توقع بالا در وجود خود، به گوشه ای پرتاب شود و غصه بخورد و تا آخر عمر چشم به راه یک کارگردان برای ارایه هنر خود باشد؟