از این نظر، بنن را چندان نمی توان فردی فعال در زمینه فیلم یا حتی بیزینس قلمداد کرد. او بیشتر فقط به دنبال پول بود یا سعی داشت یک احمق را از پولش جدا کند. نمی توانست عملکردی بهتر از باب و ربکا مرسر داشته باشد. بنن استعداد خود در کارآفرینی را روی این متمرکز کرد که ملازم، اغواگر و مشاور سرمایه گذاری این پدر و دختر باشد.

ماموریت آنها ماموریتی آگاهانه و آرمان گرایانه بود. آنها مبالغ هنگفتی پول – هر چند این مبلغ بخش کوچکی از دارایی چندین میلیارد دلاری باب مرسر بود – صرف تلاش برای ایجاد بازار آزاد رادیکال، دولت غیرمداخله گر، طرح مدرسه در خانه، مخالفت با لیبرالیسم، سیاست پولی بر پایه طلا، حمایت از مجازات اعدام، ضدیت با اسلام، حمایت از مسیحیت، طرفداری از پول محوری، جنبش سیاسی ضد حقوق بشر در امریکا اختصاص دادند.

باب مرسر یک حسابگر درجه یک است، مهندسی که الگوریتم سرمایه گذاری را طراحی می کند و از روسای اجرایی یکی از موفق ترین صندوق های حمایت از سرمایه گذاری به نام رنسانس تکنولوژی شد. مرسر به اتفاق دخترش ربکا در واقع یک جنبش محافظه کار خصوصی برپا کرد که علاقه مندی های حزب محافظه کار و پروژه راست افراطی را تامین می کرد. باب مرسر تقریبا هیچ حرفی نمی زند، با نگاهی مات و خیره به شما نگاه می کند یا هیچ حرفی نمی زند یا فقط پاسخ های کوتاه می دهد. او در قایق تفریحی اش یک پیانوی رویال کوچک داشت که بعد از دعوت کردن دوستان و همقطاران به قایق، تمام وقت خود را صرف نواختن پیانو می کرد و از میهمانان غافل می شد. همچنین عقاید سیاسی او، تا جایی که این دوستان می توانستند تشخیص دهد عموما شبیه بوش بود و بحث های سیاسی او، تا جایی که می توانستید او را وادار به پاسخگویی کنید، در مورد جنگ زمینی و جمع آوری اطلاعات بود. این ربکا مرسر – که با بنن متحد شده بود و عقاید سیاسی خشن، انعطاف ناپذیر و تعصب آمیز داشت – بود که خانواده را تعریف می کرد. یکی از کارکنان ارشد کاخ سفید ترامپ می گفت: «او... چی بگم، از نظر ایدئولوژیک هیچ امکانی برای گفت و گو با او وجود ندارد.»