آرشیو شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۶، شماره ۴۰۴۶
صفحه آخر
۱۶
در همین حوالی

مادر داستان نویسی

علی مسعودی نیا

دانشور حالا شش سال است که در میان ما نیست و جایی در قلب و مرکز و نقطه اتکای ادبیات داستانی ایران خالی مانده است. این را بهانه کنیم و به دو نکته درباره سیمین بپردازیم و مقال را ببندیم. نخست اینکه بانوی بانوان نویسنده، سیمین خانم دانشور، در 18 اسفند 1390 یا به عبارتی هشتم مارس 2012 چشم از جهان فروبست و در این روزها که سخن از زن و ارزش زن و حقوق زن بسیار شنیده می شود، برای ما ایرانی جماعت که زیاد حرف می زنیم معمولا و کم عمل می کنیم شاید هشدار و تنبیهی در خود مستتر دارد. در تاریخ ادبیات ما، از دیرباز اعطای لقب «پدر» برای بزرگان و خط شکنان و جریان سازان هنر و ادب و فرهنگ و دانش بسیار معمول بوده است. پدر شعر نو، پدر گرافیک، پدر داستان نویسی مدرن، پدر جامعه شناسی و... القابی هستند که خود ما اهالی روزنامه و رسانه نیز در نوشته های مان گاه مصرف و گاه حتی فی المجلس به شخصی اعطا می کنیم. اما در این میان کمتر شده سیمین دانشور و زنانی چون او را با لقب «مادر» قدر بدانیم. سیمین دانشور چرا مادر داستان نویسی نوین ایران نباشد یا دست کم- با تسامحی ناخرسندانه در برابر جو مردسالار فرهنگ کشورمان- مادر نویسندگان زن یا ادبیات داستانی زنان؟ چه کسی جز او از منظر تاریخی، کیفی و جریان سازی برای چنین لقبی شایستگی دارد؟ دوم اینکه اگر مثل حقیر سر و کارتان با کارگاه ها و محافل آموزش داستانی باشد، بسیار می بینید بانوان جوان و میانسالی که سودای نویسندگی در سر دارند. وقتی قدری درباره آرا و عقایدشان صحبت می کنند، متوجه می شویم اغلب از همان هایی هستند که در منقبت ارزش و حقوق زن سخنوران قهاری هستند. اما شگفتا که جمع کثیری از آنان، یک کتاب که سهل است، حتی یک سطر هم از سیمین دانشور نخوانده اند. این پارادوکس عجیب نیست؟ هنوز دیر نشده: هر چه هم تنگ حوصله هستید «به کی سلام کنم» و «صورتخانه» را می شود خواند و بازخواند. برای شروع بد نیست...