پسری با کفش های کتانی
نفهمیدیم یک ساعت و چهل دقیقه چگونه گذشت؛ از بس که با همه داغ دیدگی، خوب و دلنشین حرف زد. قلنبه سلنبه حرف نمی زد. جاری زندگی خود و فرزندش را با سادگی تمام مرور کرد. و چقدر زلال! می خواست عیادت بیمار برود مرد داغدار اما ما را که دید برگشت و گفت بفرمایید. می گفت در خانه ام بیست و چهار ساعته به روی مهمان باز است... بسم الله بفرمایید!
یعقوب قصه ما، درباره هجران یوسفش که اکنون بیست و یک روز شده، صبورانه و با خرسندی حرف زد. اما یکی دو جمله، لابه لای همه شخصیت حرف های صبورانه اش، عطر و بوی بی قراری داشت؛ آنجا که گفت «با ادب بود. همیشه می گفت نوکرتم آقا. من و مادرش، سیر ندیدیمش». اما نه بیش از یکی دو جمله حسرت، در حرف هایش بود. گفت؛ محمدعلی هنوز 40 روز از نامزدی و عقدش نگذشته بود که به شهادت رسید.
شما میتوانید به یکی از روشهای زیر مشترک شوید:
همزمان با برقراری دوره اشتراک بسته دانلود 70 مطلب از مجلات عضو و دسترسی نامحدود به مطالب روزنامهها نیز برای شما فعال خواهد شد!
پرداخت از طریق درگاه بانکی معتبر با هریک از کارتهای بانکی ایرانی انجام خواهد شد.
پرداخت با کارتهای اعتباری بینالمللی از طریق PayPal نیز برای کاربران خارج از کشور امکانپذیر است.
- دسترسی به متن مقالات این پایگاه در قالب ارایه خدمات کتابخانه دیجیتال و با دریافت حق عضویت صورت میگیرد و مگیران بهایی برای هر مقاله تعیین نکرده و وجهی بابت آن دریافت نمیکند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.