آرشیو چهارشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۶، شماره ۶۷۴۱
پایداری
۱۴

«سرباز کوچک امام» روایتی از خاطرات آزاده مهدی طحانیان

کتاب «خاطرات سرباز کوچک امام» به همت و قلم فاطمه دوستکامی طی چهار سال و با حمایت موسسه فرهنگی پیام آزادگان نوشته و چاپ شده است.

این کتاب به بیان اتفاقات ریز و درشت زندگی مهدی طحانیان پرداخته؛ اتفاق های خواندنی و جذابی که در بسترهای متفاوتی روی می دهد و ذهن خواننده را به طرز ماهرانه ای به همراهی خویش دعوت می کند. ناب ترین بخش این خاطرات مربوط به سال های طولانی ای است که راوی در اردوگاه های نگهداری اسرای ایرانی در عراق سر می کرده است. او به عنوان جوان ترین اسیر جنگی در زمان اسارتش بشدت کانون توجه بعثی ها بوده و به تبع آن شاهد ماجراهای تلخ و شیرینی است که در نوع خویش کم نظیر هستند. نقطه اوج این اتفاق ها ماجرای امتناع او از مصاحبه با «نصیرا شارما» یک زن خبرنگار هندی بی حجاب است.چنین تصمیمی در شرایط وحشتناک و خفقان آور اسارت که جسارت بی مثالی می طلبید؛ توسط نوجوانی گرفته می شود که خود را سرباز و مطیع اوامر رهبرش می داند. زندگی اسارتی و ابتکارات ریز و درشتش، روابط و علقه های به وجود آمده میان او و رفقای دربندش، حوادث متفاوتی که هنگام اسارت بر اردوگاه ها سایه انداخته، تنها بخشی از فصول این کتاب است.

کتابی که به زعم کارشناسان این حوزه جامع ترین اثر خاطره نگاری به لحاظ حجم و محتوا در عرصه «اسارت» و «فرهنگ ایثار و مقاومت» به شمار می آید. برای آفرینش این اثر در مجموع 163جلسه مصاحبه با طحانیان گرفته شده که طی آنها نزدیک به 350 ساعت فایل صوتی ذخیره شد. علاوه بر این حجم صوتی حدود 20ساعت مصاحبه تکمیلی نیز با افراد مربوط با خاطرات طحانیان از جمله پدر مهدی طحانیان، سرهنگ حسن زارعی از فرماندهان دفاع مقدس و همسنگران مهدی، آزادگان سرافراز حجت الاسلام سید حسن میرسید، فاطمه ناهیدی، فاطمه شمسی بهرامی، معصومه آباد و امیر شاه پسندی و نیز نامه هایی از دوران اسارت تهیه شده است. تمامی این تلاش ها و حساسیت های مربوط به ثبت خاطرات ایشان تنها به این دلیل بوده که خاطرات یکی از جوان ترین اسرای انقلاب که تنها یک نمونه آن بازتابی روشن در اذهان مردم پرشور مذهبی ایران داشته است، به صورتی کاملا مستند و منطبق با واقعیات ثبت شود.

ماحصل چهار سال تلاش جهت نگارش این اثر، کتابی به حجم 925 صفحه و در 8 بخش است. در بخش پیشگفتار مولف کتاب «سرباز کوچک امام» به تفصیل روند تلاش های مولف جهت ایجاد این اثر توضیح داده شده است. توضیحاتی که هر خواننده ای را در اطمینان به خوانده هایش قوت قلب می بخشد.

در بخشی از کتاب آمده است:«دشمن بعثی برای درهم شکستن مقاومت گروهی از آزادگان کم سن و سال و ایجاد تبلیغات علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی و تاثیر گذاری بر روحیه رزمندگان اسلام، اقدام به تدارک برنامه های تبلیغی در اردوگاهی که این نوجوانان اسیر اسارت خود را سپری می کردند نمود. ازجمله راه اندازی مدرسه (که هیچ وقت به حول قوه پروردگار و مقاومت آزادگان شکل نگرفت) آوردن خبرنگار به آن اردوگاه و توزیع لباس شیک بین آزادگان و... یکی از روزهای سخت اسارت که با این اقدامات دشمن شرایط کاملا اسارت در اسارت شده بود. گروهی خبرنگار (واقعا قلم به مزد) وارد اردوگاه شدند. درمیان این گروه زن خبرنگار هندی تبار و شاغل در کانال چهار تلویزیون فرانسه نیز حضور داشت که از همه افراد آن گروه کار بلدتر بود و برای انجام مصاحبه اش طراحی صحنه و کارگردانی نیز می کرد. او گروهی از آزادگان را در آسایشگاهی نشاند و دور آسایشگاه چرخی زد. سپس جلوی کوچکترین و در عین حال چغرترین آزاده نشست. شاید کار خدا بود که مهدی طحانیان را انتخاب کرد. او تا اینجای کار طبق برنامه پیش رفت اما با طرح نخستین سوال هم برنامه ریزی بعثی ها و هم خانم خبرنگار و اربابانش نقش برآب شد: من مصاحبه نمی کنم چون حجاب نداری.»