آرشیو سه‌شنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۷، شماره ۶۷۵۲
صفحه آخر
۲۴
مکث

باز آفرینی و رخوت در تئاتر امروز

ایرج راد (بازیگر)

این روزها به عین می بینم که بسیاری تازه آمده های تئاتر -که بیشترهم شامل کارگردانان جوان می شود- به جای اینکه از نمایشنامه های خودشان یا نمایشنامه نویسان ایرانی استفاده کنند یا به انتخاب نمایشنامه های متاخر ادبیات نمایشی جهان دست بزنند، به متون کلاسیک روی می آورند؛ آن هم به نمایشنامه هایی که بارها و بارها به دست کارگردانان ایرانی در سال ها و دهه های اخیر روی صحنه رفته اند و خود را در مقابل سلیقه مخاطب ایرانی تئاتر امتحان کرده اند. به طور مثال، در یکی دو سال اخیر، بازاجرای نمایشنامه هملت ویلیام شکسپیر توسط کارگردانان ایرانی از تعداد انگشتان دو دست فراتر رفته است. پدیدارشدن این وضع، انتقاداتی را به دنبال داشته است، اما به زعم من، استقرار این وضع، نمی تواند بار منفی بر تئاتر ایران تحمیل کند البته مشروط به شروطی.

بازاجراها لزوما برای فضای تئاتری ما رخوت ناک نیستند. هیچ کجای دنیا این طور نیست که نمایشنامه ای یک بار اجرا و به بایگانی سپرده شود. ممکن است کارگردان های مختلفی با دیدگاه های مختلفی بارها یک نمایشنامه را اجرا بکنند با شیوه های اجرایی متفاوت. این متداول است و اشکالی به آن وارد نیست. درباره بازاجرای متون کلاسیک معروف معتقدم باید همیشه اتفاق تازه ای بیفتد تا این ها را دوباره اجرا کنیم. این تغییرات هم، در ظاهر فقط نباید باشد. باید به عنوان ارائه کار تازه به شیوه اجرایی تازه رسیده باشد. اگر فقط به خاطر دهان پرکن بودن این نمایشنامه ها سراغشان می رویم، درست نیست. وقتی نگاه درست و تازه ای به این آثار نداریم، به صرف اینکه مخاطب این نمایشنامه ها را به خوبی می شناسد، نباید به سراغشان برویم. حتی در سال های اخیر متداول شده است که کارگردانان، دوباره و سه باره اثری از خود را که پیش از این اجرا کرده اند، روی صحنه ببرند. اگر هم کسی بخواهد کار خودش را دوباره اجرا کند لابد دلایلی دارد. لابد قبلا امکان اجرای طولانی مدت اثر را نداشته یا به دید تازه تر و نوتری نسبت به اجرای گذشته خود رسیده است که حالا دوست دارد با شکل جدید آن را بازاجرا کند. در این صورت مشکلی نیست. اما اگر این بازاجراها از سر اجبار باشد مبتنی بر اینکه متن دیگری در دسترس نیست و صرف اینکه حالا یک کاری کرده باشیم، این پسندیده نیست.