آرشیو چهار‌شنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۷، شماره ۴۳۰۷
باشگاه اقتصاددانان
۳۰

گفته ها

«... چون او میهمان به شمار می رفت، هر کسی از شنیدن مرگش اندوهگین و پژمرده می شد. به این لحاظ بر آن شدند که جسد کشته را با تجلیل و شکوه بسیاری به خاک بسپارند. با آنکه گرسنگی همه را آزرده ساخته و در این روزها آگاهی های مدهوشی از سرحد جلفا می رسید.

در بند اینها نشده خواستند روان جوان آمریکایی را از خود خشنود سازند... سراسر راه را از شهر تا گورستان مجاهدان این سو و آن سو رده کشیده با تفنگ های وارونه (به نشانه احترام) ایستادند. شاگردان باسکرویل و دسته فداییان او، ارمنیان، گرجیان، آمریکاییان و همه آزادی خواهان از بزرگ و کوچک با دسته گل به دست، پیرامون جنازه را گرفته روانه شدند... پس از آنکه او را به خاک سپردند و نشست به یاد او انجام شد، انجمن ایالتی آذربایجان می خواست پولی به آمریکا برای مادر پیر باسکرویل بفرستد؛ ولی دکتر وانیمان (والمان) که ریش سفید آمریکایی ها در تبریز بود خرسندی نداد... و قرار شد تفنگ رزمی باسکرویل را که به هنگام کشته شدن در دستش بود، به رسم یادبود برای مادر پیرش بفرستند.»

- احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران