آرشیو سه‌شنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۷، شماره ۴۳۱۲
تاریخ و اقتصاد
۳۰

گفته ها

نشستن رضا شاه بر تخت قدرت همزمان با سربرآوردن نخستین نسل پس از انقلاب مشروطه در پهنه سیاسی و فرهنگی ایران است. نسلی که ناکارآمدی و بی عملی پادشاهان قاجار، بی رحمی آقامحمدخان، جنگ های تباهی آور فتحعلی شاه، سستی مظفرالدین شاه، ستمگری محمدعلی شاه و بچه سالی احمد میرزا را در خاطره همگانی اش مرور می کرد و از این رو رضا شاه را نماد رویارویی با تمامی کاستی های پیشین دردستگاه فرمانروایی قاجار می دید...

همان گونه که ژان ژاک روسو می گوید، رهبران سیاسی برای نگاهبانی از قدرت خویش باید هنر تبدیل کردن زور به حق را بیاموزند. رضا شاه اما از چنین هنری بی بهره ماند. چیرگی قانون پیش نیاز دموکراسی است اما رضا شاه با شکستن قانون مدرن سازی دستوری خویش را به پیش می برد. برکنار کردن سیاستمداران رقیب، به زندان افکندن اندیشمندان و کشتن کسانی همچون تیمورتاش، فرخی یزدی، میرزاده عشقی و سیدحسن مدرس نمونه های چنین قانون شکنی ها و خودکامگی ها است.

- به نقل از یک مقاله به قلم دکتر مهرزاد بروجردی