آرشیو پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۷، شماره ۴۰۷۴
شرح بی نهایت
۱۱

شعر دیگران

سایه سار پوسیده

شیرکو بی کس

ترجمه:محمدرئوف مرادی

من از خیمه های کهن

به در آمده ام

این جا تخیل مرا پیر می کند

من دیگر در این سایه سار پوسیده

گیسوی پیر خویش را نخواهم بافت.

موسم رفتن است

موسم راه بردن به رویای دیگری است

من در جایی تازه و

جهانی تازه

ترانه خواهم سرود

و در سایه سار سپیده دمی دیگر

طلوع خواهم کرد

از نو زاده خواهم شد

و از نو خواهم سرود...

سایه خواهر بر روی دیوار

یانیس ریتسوس

ترجمه: فریدون فریاد

به ما بگو

ژولیو

چگونه ظهر

در میان ساقه های گندم و شقایق می خسبد

چگونه آرامش شباهنگام از کوه به زیر می آید

چگونه ساقه گیاهی

دور کمر سپیده دم حلقه می بندد

دست های مادر وقتی دستمال سفره ها را

پس از شام تا می کند، چگونه است

چگونه است سایه خواهر بر روی دیوار

وقتی که به چراغ نزدیک می شود

تا سوزن را نخ کند

و خاموش وار، اندوه خانه مان را وصله زند؟

به ما بگو، ژولیو، چگونه است؟

فراموش کردیم، ژولیو، همه چیز را فراموش کردیم و همه چیز را با هم یافتیم

چند واژه فانی

لولیتا له شاناکو

ترجمه: محسن عمادی

تو و من

و دو فنجان خالی قهوه

و چند واژه فانی

در تار عنکبوتی

به تقلای نجات

بیست ناخن بر میز

چون پوسته های ریخته

از جیب پاره کودکی

بر آسفالت خیابان

بیرون

هوای صبح

بقایایش را می جود

چشم هامان

خیره بر فنجان خالی

بر اشکال افلاک بعید

مغروق در رسوب...

سایه ای تنش را کش و قوس می دهد بر دیوار

پف می کند شعله شمع را

شعله ای که نور می اندازد

بر دو مچ لاغر

بر مچ ها

بر پانسمان بد.