آرشیو پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۷، شماره ۴۰۷۴
صفحه آخر
۱۶
شلیک از فاصله نزدیک

قاضی مرتضوی، آیینه عبرت

سید عبدالجواد موسوی

پخش فایل صوتی یکی از شاهدان عینی دستگیری قاضی مرتضوی همه هیبت او را فرو ریخت. حتی چند تن از آنهایی که سال ها قبل صابون مهر و محبت سعید مرتضوی به تن شان خورده بود نحوه دستگیری او را رقت بار خواندند. سعید مرتضوی خیلی خوش شانس است که اغلب مخالفانش نجیب ترین آدم های این سرزمینند. عباس عبدی در مصاحبه تصویری ای که با او داشتم و در آپارات قابل دیدن است می گوید: هیچ کینه ای از مرتضوی به دل ندارم، او بیش از آنکه به من بد کند به خودش بد کرد و به مردمش و به میهنش! احمد زیدآبادی هم گفته است با همه بلاهایی که بر سرم آورده از او متنفر نیستم. با این حال آن یگانه بی چند و چون گاهی برای گوشمالی دادن قاضی مرتضوی ها خیلی هم دربند آه و ناله این ستمدیده و نفرین و لعن آن بی گناه نمی ماند. نقل است که صاحبدلی را لات بی سر و پایی در حالی که مست بود پس گردنی زد. آن هم در میان بازار. عصر همان روز آن مرد را به جرم سرقت گرفتند و در همان بازار دست او را قطع کردند. دوستان مرد صاحبدل او را سرزنش کردند که: چرا او را نفرین کردی تا به چنین روزی بیفتد؟ آیا با این همه دعوی بزرگی و کرامت نتوانستی از آن پس گردنی بگذری؟ صاحبدل گفت: سوگند می خورم که من به درگاه آن یگانه بی چند و چون گلایه ای نکردم اما آنکه صاحب من است غیور است و گاه بی توجه به شکر و شکایت من ظالمان را تنبیه می کند. سرنوشت مرتضوی سراسر عبرت است و پند. همه آنها که در این مملکت کاره ای هستند و چرخ روزگار تیغ تیزی در کف آنها نهاده است تا دادی بستانند و حقی را محقق کنند باید در احوال این روزهای مرتضوی با دل عبرت بین بنگرند که اگر چنین کنند در این آیینه عبرت آن چه نادیدنی است آن بینند.