آرشیو شنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۷، شماره ۴۰۷۵
صفحه آخر
۱۶
عارضم به محضرتان

کباب کردن کتاب

غلامرضا طریقی

یکی از رفقای ما در یکی از سینماهای همین میدان انقلاب چشمش افتاده بود به کتابی از «سیدحسن حسینی» که در دستگاه های فروش مکانیزه (که من اسمش را نمی دانم) قرار داشته. اسکناس را انداخته بود و کتاب را انتخاب کرده بود اما طبق توقعی که ناخواسته همه ما داریم دستگاه درست کار نکرده بود و کتابی نداده بود. رفیق ما می گفت شماره تلفنی را که روی دستگاه نوشته بود، برداشتم و فردا به ناشر زنگ زدم. انصافا طرف کلی هم عذرخواهی کرد که چنین اتفاقی افتاده و آدرس منزل را گرفت که برایم کتاب را بفرستد. فردای آن روز ناشر طبق قولش کتاب را فرستاده بود. اما به جای یک کتاب یک کارتن کتاب فرستاده بود. دوست ما وقتی کارتن را باز می کند می بیند که علاوه بر کتابی که او آن را خریده هفت، هشت جلد کتاب هم از یکی دو مولف دیگر برای او ارسال شده. زنگ می زند به ناشر که من فقط پول آن یک کتاب را داده بودم و پول این کتاب ها را نمی توانم بپردازم. ناشر فرموده بود که اصلا نیازی نیست شما پول آن کتاب ها را بپردازید. آن چند جلد کتاب هدیه نشر ما است به شما. در اینکه ناشری چنین اقدام محبت آمیزی بکند خورده برده ای نیست. نکته اینجاست که دوست جوان من همان کتاب ها را پیش از آن هم در چند برنامه و جلسه و جشنواره هم هدیه گرفته بود و از هر کدام از آنها که روی شان نوشته شده چاپ سی ام و چهل ام و... چند جلد داشت. یک بار سرانگشتی حساب کردیم که فقط تعدادی از همان کتاب ها که به ما و رفقا و آشناهای مان به بهانه های مختلف هدیه داده شده و ما دورشان انداخته ایم یا نثارش کرده ایم به زباله های بازیافتی بیش از یکی دو چاپ کتاب را شامل می شده. شارلاتانیزم ادبی داغی است به مراتب بزرگ تر از داغ کتاب نخواندن مردم. شارلاتان بازی هایی که تا چند روز دیگر و در زمان برگزاری نمایشگاه کتاب دوباره به اوج خواهد رسید.