آرشیو چهارشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۷، شماره ۹۲۱۷
صفحه اول
۱
سرمقاله

ارزیابی وضع ما و دشمن!

دکتر حسن کربلایی حاجی اوغلی

دولت و مجلس از یک سو و ملت بزرگ و انقلابی ایران از سوی دیگر باید همواره تحرکات خصمانه آمریکا و رژیم صهیونیستی را رصد کنند تا بتوانند موضع معقول و حکیمانه داشته باشند.

در حالی که آمریکا با خروج از برجام و فعال کردن وزارت خزانه داری اش به عنوان اتاق اصلی جنگ اقتصادی علیه ملت ما به فعالیت های خود شدت بخشیده است و همچنین رژیم صهیونیستی با حرکات موذیانه خود در منطقه در حال برپایی یک آتش افروزی است مجلس شورای اسلامی نباید با تصویب کلیات لایحه جنجالی مبارزه با پولشویی فرسنگ ها دورتر از صحنه های اصلی نبرد با دشمن مطالبات «اف ای تی اف» را در دستیابی به اطلاعات مالی به صورت برخط در اختیار آنها قرار دهد. راه اندازی «مرکز اطلاعات مالی» که به خواسته «اف ای تی اف» از ما به بهانه جلوگیری از پولشویی صورت گرفته را می توان، یک پایگاه داخلی اتاق جنگ آمریکا در تهران تلقی کرد.

منظور از واژه «تروریسم» در بندهای ت، ث، ج، ح و... این لایحه که بارها تکرار شده است چیست؟

آیا «اف ای تی اف» به قرائت ما از تروریسم رضایت می دهد؟ آنها از واژه تروریسم خواست و قرائت خود را دارند و مقبولیت همان را از ما مطالبه دارند لذا چرا باید با پای خود وارد فرایندی شویم که هم تشدید تحریم ها را پذیرا باشیم و هم به خودتحریمی بپردازیم!؟ آیا این به معنای نصب دیده بانان دشمن در خاک خودی نیست؟

وزیر خارجه کشورمان اکنون با آغاز سفرهای برجامی می خواهد برجام را با تعهدات 5 کشور سرپا نگه دارد. او و معاونش گفته اند؛ اروپا دو ماه فرصت دارد که تضمین بدهد. سوال این است دو سال گذشته هیچ کدام هیچ تضمینی نداده اند در این دو ماه قرار است چه اتفاقی بیفتد تا تضمین های لازم برای برجام گرفته شود.

سوال بعدی این است که مرکز تصمیم گیری درباره تحریم ها، آمریکاست؟ وقتی آمریکا از برجام خارج شده و به هیچ یک از تعهدات خود پایبند نیست از برجام چه چیزی مانده است که ما بدون آنها بتوانیم به آن دلخوش باشیم.

ماندن در برجام یعنی انجام تعهدات یک طرفه! در حالی که هیچ تعهدی از آن طرف شکل عملی به خود نگرفته است.

این با کدام عقلانیت سیاسی و دیپلماتیک سازگار است که ما همچنان متعهد بمانیم بدون اینکه شاهد تعهد تضمین شده از آن سو باشیم!

سوال سومی که مطرح است آن است که اروپایی ها تقریبا مطالبه ای همسنگ آمریکا بلکه بیشتر برای تضمین تعهدات خود دارند. پس اگر مذاکرات حول آن مطالبات صورت بگیرد عملا به معنای کنار گذاردن برجام و تحمیل هزینه هایی جدید فراتر از برجام خواهد بود.

پس عملا اروپایی ها هم برجام را پاره کرده یا از آن خارج شده اند. با این وصف ایران به چه دلیل باید همچنان در برجام بماند در حالی که آمریکا از برجام خارج شده و اروپا هم عملا در برجام نبوده تا خارج شود چرا که اگر بود به تعهدات خود عمل می کرد و نیازی به اخذ تضمین نبود.

دولت و ملت و نخبگان جامعه امروز باید یک صدا در برابر شرارت های آمریکا و اروپا بایستند و هیچ تردیدی در آن نکنند. امروز وقت گله کردن از هم نیست وقت برای این موضوع برای روزهای پسابرجام به اندازه کافی وجود دارد اما دولت باید از محرمانگی های برجام پرده بردارد و ملت را در جریان آنچه که تاکنون به آن رسیدیم قرار دهد.

طی دو سال گذشته ما زمین دادیم بدون اینکه زمان بگیریم، فرصت سوزی کردیم به امید آنکه طرف سرعقل بیاید اما آمریکا با لابی صهیونیستی و مشاورت منافقین به سرعت به سمت یک آتش افروزی در منطقه می روند!

آنها می خواهند قبل از این آتش افروزی با عزت و اقتدار ملی ما در داخل و توان بالفعل نظامی در عمق استراتژیک ایران در منطقه بازی کنند، این بازی نباید تحت عنوان مذاکرات با اروپا تداوم یابد.

آمریکایی ها با تحریک منافقین داخل و خارج،مرزی برای اشتهای امتیازگیری خود قائل نیستند. از یک طرف هم حال جنگیدن ندارند و می خواهند بدون شلیک یک گلوله به اهداف خود برسند کمااینکه در برجام رسیدند.

دولت باید خیلی صریح و شفاف با دشمن صحبت کند و هزینه های عظیم این ماجراجویی را به آنها یادآور شود. این یادآوری باید عزم ملی را در چنین پاسخگویی تمهید کند. لذا از هر بگومگویی که غیر از این پردازش عزم ملی است باید پرهیز کرد.

آقای روحانی گفتگوی بی نتیجه با اروپا را در دهه 80 تجربه کرده است به طوری که خود آن را بی نتیجه اعلام کرد. آن هنگام او رئیس جمهور نبود اما رئیس هیات دیپلماسی ما با اروپا بود. چرا باید این تجربه تلخ را تکرار کرد؟ اروپا در بدعهدی آن هنگام با آمریکایی ها مسابقه گذاشته بود.

روحانی دو سال با اروپایی ها در سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی گفتگو کرد دستاورد آن گفتگو همانند برجام «هیچ» بود نه «تقریبا هیچ»!

آن سال ها همه فعالیت هسته ای ایران به دلیل تعهد خود به حالت تعلیق و تعطیل درآمد اما آنها نه تنها کاری نکردند بلکه ایران را محور شرارت در منطقه خواندند. اروپایی ها اصلا نگاهی به اقدامات اعتمادساز ما نکردند و ساز خود را زدند. امروز هم در و دروازه گفتگو با اروپا بر همان پاشنه می چرخد ضمن اینکه فهرست مطالبات خود را بالا هم برده اند. وقتی اروپا به تعهدات خود در موافقتنامه نوامبر 2004 هنوز عمل نکرده است چگونه انتظار دارید آنها تضمین به اجرای تعهدات خود در برجام پس از خروج آمریکا، آن هم پس از گذشت دو سال از امضای خود بدهند؟ ایران اگر می خواهد با اتحادیه اروپا گفتگو کند باید اول تعهدات برجامی خود را تعلیق و با عزم خروج از «ان پی تی» به میز گفتگو برگردد. این کمترین موضع در برابر «خوارج» جهانی است. چرا دولت از تفوه به این موضع پرهیز دارد؟