آرشیو شنبه ۵ خرداد ۱۳۹۷، شماره ۴۳۳۷
تاریخ و اقتصاد
۳۰

گفته ها

هر وقت با پدربزرگم که کارگر بازنشسته شرکت نفت بود، از کنار محله ها رد می شدیم، داستانی برای تعریف داشت؛ داستان نام آن محله که همیشه آغازی یکسان داشت: «اینگلیسیا که اومدن» و بعد داستانی که همیشه به نفت و خاطره های پدربزرگ گره می خورد.

با کشف نفت در «مسجدسلیمان» و دیگر شهرهای خوزستان و احداث پالایشگاه آبادان، شرکت شهرهایی ایجاد شدند که همه چیز آنها متاثر از صنعت نفت و امکانات مدرنی بود که نفت با خود آورد و بر تمام جنبه های زندگی مردم این شرکت شهرها سایه انداخت و در این میان مسجدسلیمان و آبادان سرنوشت مشابهی داشتند. مردم این شهرها به استخدام شرکت نفت درآمدند؛ زندگی سابق خود را فراموش کرده و زندگی جدیدی را آغاز کردند، در خانه های کارگری و کارمندی شرکت نفت ساکن شدند و برای تفریح به سینماها و باشگاه های شرکتی می رفتند. آنها، از کودکان تا پیران، حتی گویش مخصوص به خود را داشتند،گویش مردم شرکت شهرها با دامنه ای پرکاربرد از لغات انگلیسی که با لهجه ای متفاوت بیان می کردند.

به بیمارستان شرکت نفت می گفتند «هاسپیتال»، به سرپیچ می گفتند «هولدر»، مهمانخانه را «گست هاوس» می نامیدند، تیر چراغ برق را «تیل برق» می نامیدند، به یخ زدن «فریج شدن» می گفتند، به خیابان می گفتند لین... شاید بهتر آن است که بگوییم می گویند. مردم مسجدسلیمان هم جامعه ای شده بود از هفتاد و دو ملت از بختیاری های بومی گرفته تا مهاجران هندی، ارمنی و انگلیسی. محله هایی را که چاه نفت در آنها ساخته شده بود، به شماره چاه نفت می خوانند. به محله چاه شماره یک می گویند «نمره یک»، به محله چاه شماره دو می گویند نمره دو و غیره. بعد از حفر چاه ها که کم کم خانه ها یا همان بنگله های شرکتی کارگری و کارمندی با معماری متفاوت ساخته شدند، این بار هم نام محله ها متاثر از تاسیسات نفتی بود، مانند محله های پنج بنگله، هشت بنگله، افرمبی، ریل ویل (منطقه ای که قطار از آن عبور می کند)، کمپ کرسنت، کمپ اسکاچ، نرس هاستل (محله ای که اقامتگاه پرستاران در آن واقع شده بود) و غیره.

- فاطمه جمال پور، از مقاله