آرشیو سه‌شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۷، شماره ۳۱۶۰
صفحه اول
۱
سرمقاله

روسیه از ایران و برجام چه می خواهد؟

دکتر بهرام امیراحمدیان ( استاد دانشگاه)

اکنون خروج ایالات متحده از برجام، آزمون دیگری برای راستی آزمایی روسیه است که پنداشته می شود از ایران در برابر ایالات متحده پشتیبانی خواهد کرد. ولی این شکل اخلاقی مناسبات در عرصه بین الملل جایی ندارد. هم چین و هم روسیه کشورهایی با درجه بالایی از زیاده خواهی در ارتباط با شرکای خود هستند و اگرچه بازی برد-برد را به نظر خودشان با ایران داشته اند ولی سهم آنها خیلی بیشتر از سهم ایران بوده است. نمونه اخیر در سوریه اتفاق افتاده است که روسیه سهمی بسیار بیشتر از ایران برای خود برمی دارد. در روابط چین با روسیه نیز می توان این گونه موضوعات را مشاهده کرد. قرارداد صادرات گاز روسیه از سیبری به چین به مبلغ 400 میلیارد دلار اگر چه از نظر قدرمطلق ارزش رقمی درشت است، ولی این مقادیر در 30 سال و آن هم به صورت کالایی به روسیه پرداخت خواهد شد و روسیه به بازار مصرفی کالاهای چینی و روسیه به پمپ بنزین چین تبدیل خواهد شد. بنابراین اگرچه چین یکی از طرف های 1+5 در مذاکرات هسته ای و برجام است، ولی در برابر خروج آمریکا از برجام چندان واکنش مورد انتظار ما ایرانی ها را بروز نداده است. تجارت خارجی روسیه با جهان در سال 2017 برابر با 526.7 میلیارد دلار بوده است (تجارت خارجی چین 3953.1 میلیارد دلار) [هفت برابر روسیه] و ایالات متحده 3956.2 میلیارد دلار. چین 11.2 درصد و ایالات متحده 11.3 درصد تجارت کل جهان را در اختیار داشته اند و سهم روسیه از تجارت جهانی فقط 1.5 درصد بوده است. سهم ایران از تجارت جهانی چهاردهم درصد (0.4 درصد) بوده است. واردات روسیه در همین سال 182.8 میلیارد دلار و صادرات آن 343.9 میلیارد دلار بوده است. سهم آمریکا در صادرات روسیه 2.3 درصد و ایران یک درصد بوده است. در محیط بین الملل هر کشوری به اندازه حجم تجارت خارجی، تولید ناخالص داخلی و کنشگری در مسائل بین المللی می تواند نقش داشته باشد. ازاین رو هر کشوری سیاست خارجی خود را بر مبانی شرکای تجاری یا شرکای استراتژیک و منافع و تهدیدات خود تدوین می کند. درباره روابط ایران و روسیه می توان گفت که نگاه روسیه به ایران با نگاه ایران به روسیه هیچ گاه هم وزن و هم راستا نبوده است. به ویژه آنکه در ایران در برخی موارد و در بین برخی گروه ها نگاه به روابط بین دو کشور، نگاه دوره جنگ سردی است؛ به این معنی که روسیه به عنوان یک ابرقدرت در برابر آمریکا دیده می شود. این نگاه دوقطبی سبب بروز برآوردهای اریب در نگاه به روسیه می شود و پنداشته می شود که روسیه قهرمان رویارویی با آمریکاست. ولی جهان دوقطبی دیگر وجود ندارد و بلوک شرق از هم پاشیده است و چین کمونیست چیزی شبیه به یک جهان سرمایه داری از نوع دنگ شیائوپینگی است با جمعیتی بیش از 1.3 میلیارد نفر. اگر به فرض جهان دوقطبی هم وجود داشته باشد، قدر مسلم این است که باز هم آمریکا قطب نخست است ولی قطب دوم روسیه نیست که کشور دوست و همسایه (البته آن هم فقط از طریق دریای خزر و بدون مرز زمینی) ماست. در این دوره چینی ظهور کرده است که دوشادوش آمریکا در تجارت جهان نقش دارد و دومین اقتصاد جهان بعد از آمریکاست (آمریکا 19 هزار و چین 12 هزار میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی دارند).

از آنجا که در ایران برخی نگاه ها به محیط بین الملل خوش بینانه یا آرمانی است، طبیعی به نظر می رسد که با نگاه جنگ سردی تلفیق شود (هرچند در روسیه نیز بین ناسیونالیست ها هنوز این نگاه وجود دارد)، اینکه روسیه یک ابرقدرت نظامی است که در برابر آمریکا و غرب ایستاده است. بنابراین از روسیه انتظار می رود که از منافع ایران، کشور دوست و همسایه در همه زمینه ها در برابر غرب دفاع کند. برگردیم به حجم اقتصاد. روسیه بعد از بحران اوکراین از سال 2014 درگیر تحریم های غرب است و این کشور را به سبب اشغال شبه جزیره کریمه تحریم اقتصادی کرده اند. روسیه کشوری قوی است که در برابر این تحریم ها ایستادگی کرده و درعین حال از نظر نظامی قدرتمند شده است و در برابر غرب می خواهد به توازن استراتژیک برسد. تنها ایالات متحده حدود 700 میلیارد دلار بودجه سالانه نظامی دارد که روسیه شاید یک دهم آن را بتواند تخصیص دهد. اگر روسیه بخواهد به اندازه آمریکا هزینه نظامی داشته باشد، توان آن را نخواهد داشت. زیرا ناگزیر خواهد بود چندین بار بیشتر از سهمی که آمریکا از تولید ناخالص داخلی خود صرف بودجه نظامی می کند، هزینه کند. این برای روسیه ممکن نیست. در این فضا ما انتظار داریم روسیه بدون چون و چرا از منافع ما به هر قیمتی که شده، دفاع کند. اکنون باید دید ما در سیاست خارجی روسیه در کجا قرار داریم؟ روسیه ایران را در سیاست خارجی در محدوده خاورمیانه می بیند. در سیاست خارجی روسیه اولویت ها به ترتیب به غرب، خاورمیانه، آسیا و اقیانوس آرام و کشورهای پساشوروی داده می شود.

برای هریک از این مناطق نیز چالش ها و تهدیدات، فرصت ها و وظایف اصلی سیاست روسیه در برابر هریک از این عوامل ملاحظه می شود. روسیه در چارچوب این رهنمودها نقاط قوت خود را معرفی نمی کند و برای خود نقاط ضعفی متصور نیست و خود را ابرقدرت جهانی می شمارد. این سیاست خارجی روسیه البته ناکارآمدی هایی هم دارد؛ زیرا از نظر مدیریت استراتژیک نقاط قوت و ضعف خود را معرفی نمی کند. حالا ایران در این سیاست خارجی در خاورمیانه تعریف می شود که منطقه ای مهم است. خاورمیانه به عنوان جبهه ای از ایدئولوژی اسلام گرای رادیکال، تهدیدی برای روسیه و متحدان آن به شمار می رود. درعین حال روسیه نقش خود را تحکیم می کند و دارای قدرت جهانی مسئولیت پذیر است که در حل مسائل امنیتی مشترک کمک می کند. نتایج اصلی سال 2017 در این زمینه عبارت اند از:

- آزادسازی بخش درخور توجهی از سوریه از دست داعش با مشارکت مستقیم روسیه؛ ایجاد شرایط برای حرکت روند صلح و بازگرداندن آرامش به سوریه و همکاری روسیه با ایران در سوریه در این چارچوب ارزیابی می شود و دیدیم که پس از ختم مبارزه با تروریسم ولادیمیر پوتین در پایگاه نظامی سوریه خود را قهرمان و پیروز میدان اعلام کرد و سخنی از ایران به میان نیاورد. بنا بر سیاست خارجی روسیه توافق نامه در زمینه افزایش مناطق، جلوگیری از درگیری های بین روسیه و ایالات متحده در سوریه و پیشرفت در روند صلح آستانه از دیگر موارد است. عادی سازی روابط با ترکیه، توسعه روابط با عربستان سعودی، برای هماهنگ سازی تعامل در بازار نفت و در پایان حفظ وضع موجود با توجه به برنامه هسته ای ایران ذکر شده است. از سرگئی ریابکوف، معاون وزیر خارجه روسیه، نقل شده که گفته کشورش خواهان حفظ توافق هسته ای است، اما در کنار آن معتقد است به یک توافق الحاقی نیاز است که نگرانی های غرب را درباره برنامه موشکی ایران و نقشش در خاورمیانه و سوریه برطرف کند. این چیزی است که ایران تاکنون در مقابل آن مقاومت کرده است. البته مورد دیگر حمله رژیم صهیونیستی به پایگاه های نظامی در مرز سوریه با فلسطین اشغالی است که گفته می شود بدون هماهنگی با روسیه نمی توانست امکان پذیر باشد. در آغاز همکاری و حضور ایران و روسیه در صحنه سوریه اگرچه هر دو در یک نقطه مبارزه با تروریسم و تقویت دولت مرکزی سوریه هم راستا بوده و فعالیت های گسترده مستشاری و فنی و عملیاتی از هوا (روسیه) و از زمین (ایران) در این صحنه داشته و هدف مشترکی را دنبال می کردند؛ ولی در رویارویی با رژیم اشغالگر قدس هم راستا و هم داستان نبوده اند. روسیه روابط بسیار نزدیکی با رژیم اشغالگر قدس دارد و ایران در مبارزه با این رژیم است. در اینجا اختلافاتی بین دو کشور وجود و بروز دارد. باید توجه داشت که علاوه بر مسئله سوریه، جمهوری اسلامی به سبب روابط نزدیک با روسیه ای که از سوی غرب تحریم شده است، نتوانسته است از سرمایه گذاری غرب و بهبود روابط در چارچوب برجام برخلاف تعهدات اروپا برخوردار شود. هرچه ایران روابط خود را با روسیه گسترده تر کرده و آن را به حوزه های امنیتی (اظهار تمایل ایران به عضویت در سازمان امنیت دسته جمعی)، سازمان همکاری شانگهای (اقتصادی، نظامی، امنیتی) و اتحادیه اقتصادی اوراسیا (اقتصادی) کشانده است، به همان اندازه غرب به تعهدات خود درباره سرمایه گذاری و عادی سازی روابط خود با ایران مسامحه و تعلل کرده است. در برخی از تحلیل ها و گزارش ها ایران شریک استراتژیک روسیه یا بالعکس روسیه شریک استراتژیک ایران اعلام و انتظارات روابط را بالا می برند؛ ولی در واقع در محافل رسمی چنین قراردادی با ایران به امضا نرسیده است. ایران به عنوان یک کشور قدرتمند خاورمیانه ظرفیت های مناسبی برای تبدیل شدن به یک قدرت برتر منطقه ای را دارد که این ظرفیت ها هم مادی و هم انسانی است. اگرچه روسیه بزرگ ترین صادر کننده گاز طبیعی است؛ ولی ایران هم از نظر ذخایر اثبات شده گاز طبیعی، اکنون مقام اول جهان را دارد و نیازمند سرمایه گذاری و تکنولوژی استخراج است. اروپا هم نیاز، هم سرمایه و هم تکنولوژی دارد. ایران و اروپا می توانند در این معادله با هم همکاری کنند. هم تمایل و هم امکان همکاری باید به وجود بیاید. در آن صورت اروپا هم از سیطره انحصاری گاز روسیه بیرون خواهد آمد؛ هرچند این معادله به ضرر روسیه است و طبیعی است که در این باره به عنوان رقیب عمل کند. ذخایر اثبات شده نفت خام ایران 50 درصد بیشتر از روسیه است. نیروی انسانی ماهر و طبقه تحصیل کرده و انسجام ملی ایران از نقاط قوت این کشور است که بدون نیاز به پشتیبانی روسیه می تواند در عرصه بین الملل به ایفای نقش بپردازد. ایران از نظر علوم، تکنولوژی از نانوتکنولوژی تا هوافضا و بالستیک و هسته ای ایران در منطقه خود بی مانند است. در علوم پزشکی از سلول های بنیادی تا پیوند اعضا و بسیاری جهات دیگر، بیوتکنولوژی و آی تی ایران می تواند همه آنها را برای تبدیل شدن به قدرت به کار گیرد. ارتقای سرمایه های اجتماعی و حاکمیت قانون و تقویت روحیه دفاع ملی از ارکان تبدیل ایران به قدرت منطقه ای است.