آرشیو چهارشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۷، شماره ۴۱۰۱
صفحه آخر
۱۶
پرتاب شدگی

تفکر فوتبالی

محمد زینالی اناری

ما درون یک سیستم گسترده از روابط قدرت به دنیا می آییم. قدرت مانند آفتاب اشعه هایی دارد که بر ما فرود می آورد. آنگاه زندگی ما شکل می گیرد و روزبه روز درون این روابط قدرت فرود می آییم و زندگی را آغاز می کنیم. آنها ما را با تفکر متعارف و تجربه بر ساخته خودشان بار می آورند. هر «چیزی» یک زنجیره نظم نمادین از نشانه هایی برگرد ما فرود می آورد که کنه معنای خود را از آن چیز بر می گیرد. فوتبال هم یک «اتفاق» اینچنینی است که با معناهای خود ما را در نظم نمادین خود محاصره کرده و بر شکل گیری روندهای زندگی ما موثر است.

در اغلب موسسات، بازی فوتبال یک سهم رفاهی است. آنها از تمام ورزش ها، این ورزش مهیج، سخت و خشن را به عنوان امتیاز رفاه برای سلامتی کارکنان انتخاب می کنند، چیزی که به نظر می رسد ویژگی های آن بر سر راه سلامتی یک مخاطره هم باشد. یکی از عناصر دیگر، تولید آدم های مهم و سرشناس در فوتبال است، آنها گاه از روشنفکر و «معلم» هم مهم تر می شوند. «فوتبال» یک موضوع اساسی برای تفکر در جامعه ما است، چرا که اغلب کودکان با آن بزرگ می شوند و آداب یاد می گیرند: چیزی که نویسندگان کتاب قهوه پسامدرن و تفکر کافی شاپی آن را در کافی شاپ می دانند، می توان به تفکر فوتبالی هم نسبت داد. مکان آن هم در کوچه است، درمدرسه، تلویزیون های همه جا، بحث های داغ همه جور آدمی که با کلام و نمادهای عینی اش ما را احاطه کرده است.

وقتی فوتبال فضای پیرامون ما را پر کرده باشد، تفکر فوتبالی هم سنخیت دارد، می بینیم که مجلس هم سرش به کار کارت قرمز، کارت زرد گرم است. گاهی نقدهای سیاسی را مانند هجوم و حمله برمی شمرند، یقینا منظورشان حمله مسلحانه نیست، بلکه یک هجوم استراتژیک به بازی سیاسی است که به جای اصطلاحات سیاسی، از اصطلاح رایج در فوتبال استفاده کرده است: هجوم و حمله در فوتبال، یک ویژگی بازیگرانه و نرم دارد. «گل» در فوتبال با هجوم یا حمله مهاجمان شروع می شود و عامل بقای فوتبال است. در حالی که سیاست، عامل بقای زندگی است و نه خود. شکل گیری تضاد در روابط اجتماعی و سیاسی، می تواند ناشی از سیطره تفکر فوتبالی به عناصر جوهری و اغلب سست روابط اجتماعی باشد.