آرشیو پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۷، شماره ۵۱۲۸
فرهنگ
۷
یادداشت

«هلال عید» می بینی و من...

زینب مرتضایی فرد

امیرالشعرا معزی برای یک شاعر جوان تعریف کرده در آغاز روزگار شاعری اش از چه تنگناها گذر کرده است. نه پولی داشته و نه روزگاری، هرچند در دربار ملکشاه حضور داشته، اما بسیار مقروض بوده و نتوانسته جایگاهی و به تبع آن درآمدی برای خود کسب کند. تا این که شب های پایانی ماه رمضان ملکشاه همراه اطرافیانش روی بام می رود تا هلال ماه را رویت کند. معزی هم در این کار همراهی شان می کند و در لحظه ای که شاه، هلال ماه را می بیند، فی البداهه این رباعی را می گوید:

ای ماه چو ابروان یاری گویی

یا نی چون کمان شهریاری گویی

نعلی زده از زر عیاری گویی

در گوش سپهر گوشواری گویی

همین رباعی روزگارش را عوض می کند و به مقام امیرالشعرایی و لقب معزی می رساندش.

هر چند مورد دیگری مشابه این اتفاق روایت نشده و همه به شیوه معزی از برکت رمضان و عید فطر بهره نبرده اند، اما رویت هلال ماه و پایان یافتن رمضان در ادبیات فارسی و شعر فارسی فراوان دیده می شود. جالب است بدانید فرخی سیستانی، سراینده برخی قصاید معروف فارسی در نکوهش ماه رمضان قصیده دارد! و در آن شکرگزار آمدن عید فطر

شده است.

البته فرخی هم در این مورد تنهاست و کسی همراهی اش نکرده است.

در نگاه مولانا عید فطر روز کمال است و وصال، روز مشاهده و رویت، ماه فائق آمدن بر تضادها و روز اجابت است. او در این باره می گوید:

عید بر عاشقان مبارک باد

عاشقان عیدتان مبارک باد

بر تو ای ماه آسمان و زمین

تا به هفت آسمان مبارک باد

عید آمد به کف نشان وصال

عاشقان این نشان مبارک باد

نه تنها مولانا، بلکه حافظ و سعدی بسیاری از دیگر شاعران سراغ عید رمضان یا فطر می روند و درباره اش می سرایند. اما در اشعار سبک هندی هم نمونه های مهمی از این موضوع دیده می شود.

یکی از دستاویزهای مهم شاعران برای این مضمون سازی، تشابه هلال و ابروست. هلال، نشانه مهم عید است و ابرو هم از ارکان جمال معشوق.

به این ترتیب، عید با معشوق گره می خورد و چه بسا مضمون ها که از این رهگذر آفریده می شود. یکی از این نمونه ها که البته از شاعری ناشناس است را به شما تقدیم می کنیم:

هلال عید می بینی و من پیوسته ابرویت

مبارک باد بر تو عید و بر من دیدن رویت