آرشیو دو‌شنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۷، شماره ۳۱۷۲
صفحه اول
۱
سرمقاله

دیپلماسی علیه تهدید اقتصاد ایران

دکتر جاوید قربان اوغلی ( دیپلمات ارشد)

سخنان رئیس جمهور در جمع اصحاب رسانه در آخرین روزهای ماه رمضان با نقدهایی روبه رو شد. خلاصه حرف دکتر روحانی این بود که شوک های اقتصادی چند ماه اخیر ناشی از واقعیات اقتصادی کشور نیست، بلکه ریشه در جنگ روانی خارج از ایران دارد. تعجب او از اعتماد مردم به رسانه های بیگانه و توصیه اش به اصحاب جراید داخلی، به مذاق برخی خوش نیامد و چنان چه گفته شد تا حد انتقادهای گزنده پیش رفت. به عبارت دیگر آقای رئیس جمهور نیز نوسانات در حوزه های اقتصادی را که معیشت مردم را با مشکلاتی روبه رو کرده پذیرفت. تحولاتی که سفره مردم را کوچک تر کرده و از آن مهم تر آینده ای مبهم از دارایی ها و اندوخته های اقشار مختلف را فراروی آنها قرار داد. تفاوت دیدگاه روحانی و نقادان سخنان او در دلایل این تحولات اقتصادی است که روحانی آن را جنگ روانی خارج نشینان می داند، درحالی که اصحاب رسانه نیز در کنار برخی از اقتصاددانان آن را ناشی از غلبه برخی از مکاتب اقتصادی در دستگاه تصمیم گیری دولت ارزیابی می کنند. نگاه این یادداشت تایید یکی از آنها و تکذیب دیگری نیست و نگارنده سودای ورود به حوزه های تخصصی را ندارد. بااین همه اگر در وجوه شخصی و سیاست ورزی وجه تشابهی بین روحانی و سلف او نباشد (که نیست) نمی توان مشابهت های فراوان شرایط اقتصادی کشور و به ویژه افزایش افسارگسیخته نرخ برابری ارز در مقابل پول ملی و رشد قیمت مسکن با دوره ای از ریاست جمهوری احمدی نژاد را انکار کرد؛ مقطعی که ارزش پول ملی به یک سوم کاهش یافت. در آن مقطع، شوک های اقتصادی ناشی از وضعیت ایران در مناسبات بین المللی، قطع نامه های شورای امنیت، تحریم های منبعث از آن و تبعیت تقریبا همه کشورها و تحریم های ثانویه آمریکا کشور را در بن بست اقتصادی قرار داد. به نظر می رسد حتی اگر با سخنان رئیس جمهور موافق باشیم و جنگ روانی را علت اصلی شوک های اخیر در اقتصاد کشور بدانیم، نمی توان این نکته را کتمان یا انکار کرد که جنگ روانی مدنظر رئیس جمهور در ارتباط مستقیم با شرایط کشور در حوزه سیاست خارجی است. حملات تند ترامپ به توافق هسته ای و تمدید توام با اکراه برجام و سخنان نیش دار او در تعلیق تحریم های ناشی از آن، در واقع آتش تهیه و جنگ روانی او بود که مانع از ورود سرمایه گذاران خارجی شد. تبادلات بانکی و جریان آزاد نقل و انتقال پول را که گمان می رفت پس از برجام در مسیر عادی قرار گیرد، همچنان با مشکل روبه رو کرد و در نهایت با خروج رسمی از برجام و تهدید به اعمال تحریم های ثانویه، راه برای هرگونه تحول مثبت در اقتصاد کشور برای عادی سازی مبادلات اقتصادی با جهان مسدود شد. اگر «شرط لازم» برای برون رفت از بحران های مقطعی و قرارگرفتن چرخ های اقتصاد در مسیر رشد منطقی چنان که رهبر انقلاب بر آن تاکید کرده اند، در گرو اقتصاد مقاومتی است، بدون لکنت زبان باید اعتراف کرد دستیابی به این هدف ارزشمند و در واقع «شرط کافی» تحقق آن، برخورداری کشور از مناسبات عادی و بدون تهدید با کشورهای جهان است. اقتصاددانان و فعالان اقتصادی کشور بر این باورند که در حدود 40 سال گذشته از نظر شاخص ها، هشت سال دوران اصلاحات نقطه اوج تحولات مثبت و آرامش و هشت سال دوره احمدی نژاد نابسامان ترین دوره در اقتصاد کشور بود. تردید نباید کرد یکی از مهم ترین فاکتورهای تاثیرگذار بر چنین دریافتی از وضعیت اقتصادی کشور، تفاوت های فاحش در جهت گیری سیاست خارجی در این دو دوره است.

کمااینکه با عبور از بحران هسته ای و دستیابی به توافق با قدرت های جهانی، بار دیگر صف طولانی رهبران و مقامات ارشد کشورها برای سفر به تهران و آمادگی شرکت های بزرگ و مطرح جهان برای حضور در بازار کشورمان ایجاد شد. روندی که با چرخش در سیاست خارجی آمریکا پس از جلوس ترامپ بر کاخ سفید و ادعای او در اینکه برجام باعث آزادشدن ظرفیت های بزرگ ایران شده، نتوانست از دیدگاه او «جاه طلبی های منطقه ای و برنامه موشکی» را متوقف کند. امروز آمریکا یک قدرت اقتصادی و نظامی در جهان است. حتی روسیه رقیب سابق او نیز دریافته به جای روی آوردن به جنگ سرد که هزینه های گزافی را بر مسکو تحمیل می کند و نتیجه ای هم جز عقب نشینی (مانند سرنوشت شوروی سابق) ندارد، حتی الامکان روش های سیاسی را جایگزین رقابت نظامی و تسلیحاتی با آمریکا کند. روش منطقی ایران پس از خروج آمریکا از توافق هسته ای، این قدرت بزرگ جهان را منزوی کرد و اروپا مهم ترین متحدش را مقابل آن قرار داد، هرچند تلاش اروپای متحد آمریکا نیز برای مقابله با این واقعیت و دفاع از توافق هسته ای تا جایی است که قاره سبز امنیت و اقتصاد خود را در تعارض با آن احساس نکند. تردید ندارم در صورت رفتار منطقی ایران در سیاست خارجی به ویژه در بحران های منطقه ای، اروپا با عزم و جدیت بیشتری روابط اقتصادی با ایران را با وجود مخالفت های آمریکا ادامه خواهد داد. به ویژه اینکه استمرار سیاست های ماجراجویانه ترامپ درباره تجارت جهانی و اعمال تعرفه ها موضع قاره سبز در مقابل متحد خود را تقویت خواهد کرد. خوشبختانه در هفته های اخیر، نشانه های مثبتی از رهیافت برخورد منطقی و صبورانه با این امر واقع در کشور در حال شکل گیری است که باید آن را به فال نیک گرفت. با وجود تهدیدهای اتاق فکر دلواپسان، تصمیم نظام در حفظ برجام (و البته با تعیین شرایط کاملا منطقی)، سخنان مقام معظم رهبری درباره تعیین تکلیف مهم ترین مسئله خاورمیانه از طریق رفراندوم و اشاره ظریف ایشان به ناصر، رهبر فقید مصر و همچنین رویکرد منطقی ایران در انتخابات اخیر عراق و استفاده از قدرت نرم برای تغییر مسیر تحولات نتایج انتخابات، جملگی نویدبخش شکل گیری جریان بهره گیری از سیاست خارجی در مدیریت بحران هایی است که اقتصاد کشور را دچار تلاطم کرده است. رجحان منافع ملی و عبور از خط قرمزهایی که ریشه در منازعات دوران جنگ سرد دارد، راهبردی منطقی برای آچمزکردن برنامه ترامپ و رژیم صهیونیستی، بهبود وضعیت اقتصادی و ترسیم آینده ای روشن برای فرزندان کشور است. ضمن اینکه با آن همه ادعاهای ترامپ درباره ایران، چندان بی میل نیست مانند موضوع کره شمالی مدال تخریب حداقل بخشی از دیوار بی اعتمادی بین تهران- واشنگتن را بر سینه خود نصب کند.