آرشیو پنجشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۷، شماره ۴۱۱۵
جلد دوم
۷
واگویه

الفبای خود، الفبای دیگران

شبنم نیکخو

شاگرد: گاهی احساس می کنم ماده ای سیال هستم که در فضا معلق است و تمام تلاشم این است که در مقابل فشارهایی که از اطراف به من وارد می شود مقابله کنم و شکلی را به خود بگیرم که خودم می خواهم، نه شکلی که آن فشارها به من تحمیل می کنند.

معلم: اما این ماده سیال ناگهان به وجود نیامده. این «خود»ی که از آن صحبت می کنی طی سال ها، در موقعیت ها و شرایط مختلف، بر اثر کنش ها و واکنش های مختلف رشد کرده است.

شاگرد: من محیط پیرامون و تاثیرات آن را انکار نمی کنم و نمی توانم هم بگویم که کدام تجارب و تاثیرات برایم مثبت یا منفی بوده است. منظورم مقابله با فشاری است که باعث بسته شدن راه هایی می شود که شاید من می خواهم دنبال شان بروم اما کسی که قرار است به رشد من کمک کند آن مسیر را مناسب نداند و من را نیز منع کند.

معلم: ممکن است فردی که قرار است در رشد تو کمک کننده باشد، حداقل به خاطر تجارب بیشتر در دنیای هنر بداند که از چه جایی به بعد تو می توانی مسیر خود را شروع کنی.

شاگرد: تعریف من از فشار این است که در مسیر رشد و شکل گیری هنرمند به او دستور العمل داده شود، و همین دستورالعمل به همه کسانی که قدم در راه خلق هنر گذاشته اند داده شود.

معلم: به هر حال در هنر هیچ دو نفری با دستورالعمل مشخص به یک نتیجه نمی رسند. اما شروعی وجود دارد که مانند یادگیری الفباست.

شاگرد: ممکن است اگر به من دستورالعملی داده نشود، الفبای خودم را به وجود بیاورم. اما با وجود این فشارها برای مسیردهی به فهم من: آن الفبا از من دورتر و دورتر می شود.

معلم: ما محکوم نیستیم تاریخ را از ابتدا بازتولید کنیم به همین دلیل شناخت آثار و روش های قبلی اهمیت دارد. بدون دانستن الفبای دیگران و حتی تمرین آن ممکن است همان را تکرار کنی بدون اینکه از آن مطلع باشی و خیال کنی که اثر یا روش تو «اولین» است.