آرشیو پنجشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۷، شماره ۴۱۱۵
روزنامه زنده است
۱۰
تجربه

با «اعتماد» دوباره نوشتم

وجیهه قنبری

از روزهایی که در تحریریه روزنامه نشسته و به سوژه گزارشی که باید بنویسم فکر می کردم، روزهای زیادی می گذرد. به جبر روزگار از روزنامه راهی جای دیگری شدم و کار دیگری. گرچه کاری در حال و هوای رسانه بود اما خاطرم هیچگاه با آن رنگ تعلق نگرفت. در تمام سال هایی که گوشه ای از بخش رسانه روابط عمومی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری مشغول به کار شدم، دلم با روزنامه بود و هست. هنوز خودم را روزنامه نگار می دانم نه فقط به دلیل سال هایی که در روزنامه گذراندم، بلکه به دلیل معنایی است که روزنامه به خبرنگار و روزنامه نگار می بخشد. روزنامه نگاری فراتر از یک شغل و حرفه و برقراری نوعی رابطه انسانی است که با وجود ندیدن مخاطبانت به آنها دل می بندی و برای آنها هر روز می نویسی. هر روز برای کسانی که تو را دنبال می کنند و می خوانند می نویسی. هر روز می خوانی برای بهتر نوشتن و بیشتر تاثیرگذاردن. بازخورد هر خبر یا گزارشی تو را بیشتر به روزنامه پیوند می زند. گره ای که با دستان تو باز می شود، فرهنگی که با دستان تو شکل می گیرد دردهایی که با دستان تو درمان می شوند، همه و همه سبب می شود، روزنامه حکم خانواده ات را پیدا کند. درست مثل احوالات من که روزنامه اعتماد چه حالا، چه سال های نه چندان دور مرا به نوشتن واداشت.