آرشیو شنبه ۲ تیر ۱۳۹۷، شماره ۳۱۷۶
جامعه
۱۳

آموختن از کسی که عکس ما بود

صدرا محقق

برای ما که ورد شبانه روز روی لبمان «ناامیدی»، «یاس» و «رفتن» است، چه نوشدارویی بهتر از دیدن و شنیدن هن وهن نفس های به شماره افتاده انسان شریف 85ساله ای که پله های ساختمانی بلند را شمرده شمرده بالا می رود تا با شوق تمام نشدنی خود برای ساختن، آموختن و امیددادن، گامی دگر بردارد؟

صحبت از «توران خانم» است؛ توران میرهادی، مادر ادبیات کودک و نوجوان ایران که بیش از 60 سال ذره ذره وجودش را تا آخرین لحظات بودنش، خستگی ناپذیر و الگووار صرف آموختن، پروراندن و فرهنگ سازی برای کودکان این مرزوبوم کرد. مادری که کلیدواژه های همیشگی و تمام نشدنی اش «کار گروهی» و «جلب اعتماد مردم» بود؛ همان کیمیاهای گم شده این روزهای ایران.

هرچه خیلی از ما می گوییم و می کنیم، او دقیقا نقطه مقابلش بود؛ ما از «یاس» می گوییم و او اسطوره «امیدواری» بود، ما ذهن و جهان مان از «نشدن ها» لبریز است و او نماد «خواستن و شدن» بود، ما دغدغه اصلی مان «رفتن» است و او مثال ملموس «برگشتن» و ساختن وطن.

هرچند تا بود، خیلی از ما آن طور که باید نشناختیمش، دیر رسیدیم چون فرصت کوتاه بود و سفر جانکاه، سال 95 رخت سفر بست و از میان ما رفت. حالا اما فرصتی مغتنم دست داده است برای از نو شناختنش؛ فرصتی از زاویه لنز دوربین رخشان بنی اعتماد و مجتبی میرتهماسب با فیلمی در ستایش توران ایران زمین، فیلمی به نام «توران خانم».

ما که تشنه و نیازمند امید و یافتن الگوهایی درست هستیم، دیدن «توران خانم» را نباید از دست بدهیم.