آرشیو چهارشنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۷، شماره ۴۳۷۱
تاریخ و اقتصاد
۳۰

گفته ها

«ناپلئون در مصر با علمای مسلمین فوق العاده خوش رفتاری می کرد و مخصوصا با رئیس جامع الازهر مراوده داشت. در خطاب های خود همیشه می گفت: «ما مسلمان ها» [یعنی خودش را با مسلمان ها به شمار می آورد و] در مراسلات و احکامی که صادر می کرد اغلب شهادتین را در صدر آنها قرار می داد.

مورخین آن عصر و عصور تالیه نیز تا حدی به این شایعات متاثر شده اند و از اقوال و شواهد زیادی ذکر کرده اند که دلالت بر اسلام آوردن ناپلئون بوده است؛ اما حقیقت این است که ناپلئون هیچ گاه مسلمان نشده و در آن وقت که در مصر بود و هنوز خواب های شیرین امپراتوری فرانسه و تسلط بر اروپا را ندیده و آن خیالات در مغزش رخنه نکرده بود؛ جنبه جاه طلبی او این خیال را برایش ایجاد کرد که شرق بی صاحب را تصاحب کند و امپراتوری پیر و فرتوت عثمانی را منقرض کند و به جای آن یک امپراتوری عظیمی که تا سواحل خلیج فارس امتداد داشته باشد به وجود آورد و پایتخت آن را در قاهره قرار دهد و خودش به نام امپراتوری اسلام بر اریکه حکم تکیه زند و به فتوحات خود امتداد دهد و هندوستان را از انگلیسی ها انتزاع کند.»

- بخشی از یک یادداشت به نقل از مجله آیین اسلام، شماره 219 یکم آذر 1327