آرشیو شنبه ۶ امرداد ۱۳۹۷، شماره ۴۱۴۵
هنر و ادبیات
۹
پلک

نگاهی به نمایشنامه «پس از باران»

گفت و گو در طبقه 49

ساره بهروزی

«چی؟ اومدیم اینجا که سیگار بکشیم به علاوه من سیگار نمی کشم. ایشون هم همین طور، فقط تویی که هنجارها را زیر پا میذاری. من صدام در نمیاد، واسه اینکه باهم دوستیم. تو این رو خوب میدونی، نیومدیم این بالا خوشگذرونی کنیم که...»این بخش کوتاه اما جالب از کتاب نمایشنامه «پس از باران» نوشته سرژی بلبل، نویسنده معروف اسپانیایی است. نمایشنامه پس از باران در 12 صحنه برخاسته از سطح جامعه با نگاهی ویژه محسوب می شود. نمایشنامه کمدی، به هنجارشکنی در یک جامعه کوچک مانند موسسه ای معتبر که شامل چند شرکت است، نگاهی دقیق می اندازد. افرادی که بدون آسانسور تا طبقه 49 می روند که مخفیانه سیگار بکشند و با هم گفت وگو کنند. کارمندان را می توان در دو بخش طبقه بندی کرد. منشی های خانم که چهار نفر هستند به علاوه پیک شرکت که یک نفر و مرد است در یک گروه. مدیر و مهندس شرکت سه نفری در گروهی دیگر. هر دو گروه مجبور به مخفی کاری و کتمان سیگار کشیدن هستند. جالب است که هم مدیران، هم منشی ها، طاقت قانون حاکم بر موسسه را ندارند. در شرکت این افراد سیگار کشیدن یعنی اخراج. اما هیچ یک نمی توانند تابع مقررات شرکت باشند. مخفی کاری و انکار سیگار کشیدن از هردو گروه دیده می شود که ناشی از ترس و اخراج است. به نظرم این نمایشنامه رویکردی بزرگ تر و وسیع تری از جامعه اسپانیا دارد. می تواند با هر جامعه دیگری هم مطابقت داده شود. هنجار جامعه ای که در محیطی کوچک تر ناهنجار شناخته می شود اینطور اغراق آمیز جلوه می کند تا در ذهن مخاطبین ثبت شود. این محفل مخفی کارمندان سبب می شود ما کمی درباره شخصیت ها و زندگی و افکارشان بدانیم. این دانستن اگرچه در همان نگاه های اولیه به عوام باقی می ماند ولی نشان از نارضایتی هر شخصیت تا حدودی آشکار می شود. دیگر اینکه اسامی و نام اشخاص در میان نیست. همه شخصیت ها تنها با نقش شغلی نامیده می شوند. مانند منشی موخرمایی، پیک، مهندس کامپیوتر و... در واقع نویسنده ارتباط نقش ها و نوع نگرش این افراد به شغلی که دارند را مورد بررسی قرار داده است. «مدیراداری: از کارتون راضی هستین؟ منشی: نه./ مدیر اداری: خب پس چی؟خانم مدیر: گوش کنید، گوش کنید. ما، ما یه چیز جدید می خوایم که مال خودمون باشه، یه چیز کوچیک و آزاد و مستقل و خلاقانه: اینجا همه چیز پرطمطراق و خشک و کسل کننده و یکنواخته. ما دلمون ماجراجویی می خواد، ریسک شور و هیجان شما این طور فکر نمی کنید؟...» (صفحه 83) همچنین نمایشنامه نشان می دهد که محدودیت بیش از حد و خارج از توان کارمندان موسسه نه تنها منجر به مخفی کاری و هنجارشکنی است بلکه شروعی برای یک رقابت با شرکت هم هست. خانم مدیر که در پی تدارک یک شرکت کوچک و آزاد است می خواهد افراد شرکتش را از بین همکاران ناراضی انتخاب کند. در جامعه شناسی، روابط افراد با یکدیگر همیشه شبکه ای از نقش ها را می سازد. به نظر می رسد افراد هنگامی به فشار نقش دچار می شوند که در انجام کار شغلی دارای مشکل هستند. این مشکلات به دلیل وظایف متناقض یا انتظارات ناممکن به وجود می آید. در این کتاب سیگار در محیط کار نقش یک ناقض قانون را دارد. اما افراد ناقض این قانون با دورهمی در مکانی دور از چشم دیگران ما را برای ورود به روابط کارمندان بین یکدیگر آشنا می سازند. اما یک اتفاق خانم مدیر را شوکه می کند. یکی از منشی های شرکت، در میان ناباوری خانم مدیر، معاون مدیرکل موسسه می شود. «خانم مدیر... تو این شهر لعنتی تو این کشور تو این دنیای لعنتی یه منشی درب وداغون یه روزه می تونه معاون مدیرکل یکی از کارآمدترین موسسه های مالی شهر، منطقه، کشور، قاره، جهان بشه؟» شاید بتوان گفت بعضی از نقش ها در مشاغل تابع تعبیر و تفسیر نیست، در هر گوشه دنیا امکان ظهور یکباره و شوکه کننده دارد. بدون اینکه دلیل یا توضیحی برای نقش قبلی و جدید شغلی باشد، به وجود می آید. درست مانند این صحنه در نمایشنامه. نمایشنامه کمدی پس از باران که در هوای ابری آغاز می شود و با باریدن باران پایان می پذیرد، در سال 1999 برنده جایزه مولیر یعنی معتبرترین جایزه ملی تئاتر فرانسه شده است. بلبل علاوه بر نویسندگی مترجم و کارگردان تئاتر نیز هست و در انجمن تئاتر بارسلونا تدریس می کند. از مهم ترین آثار این نویسنده می توان به السا اشنایدر، تخت خواب عروسی، نوازش و مردن اشاره کرد. پس از باران، نخستین ترجمه فارسی از نمایشنامه نویس معاصر اسپانیایی است.