آرشیو چهارشنبه ۱۰ امرداد ۱۳۹۷، شماره ۴۱۴۹
صفحه آخر
۱۶
خارج از قاعده

نهنگی در آکواریوم کلاسیک ها

علی مسعودی نیا

روزگاری بود که کسی اگر داعیه ای داشت در کتاب خوانی و ادبیات ولی هرمان ملویل را نمی شناخت و «موبی دیک» را نخوانده بود، هماوردان بلایی بر سرش می آوردند که از درون و بیرون فروبریزد. حالا اما انگار دیگر از این خبرها نیست. موبی دیک در آکواریوم غم انگیز کتاب های کلاسیک گرفتار شده و با حسرت انتظار می کشد تا صیادی بیاید به هوای صیدی عظیم و - لابد با توجه به قیمت کتاب و کاغذ در این روزگار- یک تراول پنجاه هزار تومانی را طعمه کند و او را از عمق آکواریوم کلاسیک ها بیرون بکشد. هرمان ملویل که یکی از جدی ترین و مهم ترین نویسندگان قرن 19 بوده، البته بار نخست نیست که چنین وضعیتی را تجربه می کند. در زمان حیاتش هم کسی چندان جدی اش نگرفت و متوجه فخامت و ارزش آثارش نشد. بعدها بود که نویسندگان قرن بیستم به سراغ کاوش در آثارش رفتند و دریافتند با چه نابغه غول آسایی طرف هستند. تقریبا نیست نویسنده و منتقد بزرگی در ادبیات غرب که جایی از موبی دیک و هرمان ملویل یاد نکرده باشد. قصه این نهنگ سفید و ناخدا ایهب که به هوای شکارش به دریا زده و نبرد تن به تن و سرسختانه از زبان اسماعیل روایت می شود و چه روایتی. اگر از آن آدم های بیمار فرم های پیچیده روایی هستید حتما گذارتان به هنرمندی های ملویل در شیوه روایت داستان افتاده که تلفیقی است از تمام شیوه های ممکن روایی: هنوز هم به یاد آوردن تکنیک روایت در این رمان مو را بر اندامم راست می کند و البته بنده و شمای بهتر از بنده که سهلیم، امثال ویلیام فاکنر، ارنست همینگوی و کارلوس فوئنتس هم از خواندن موبی دیک چنین احوالی را تجربه کرده اند و در برابر خلاقیت این نویسنده سر تعظیم فرود آورده اند. غیر از این رمان بزرگ و کالت و کلاسیک من یک اثر سفرنامه ای هم از ملویل به یاد دارم به نام «امو» که واقعا از منظر فضاسازی و توصیف شاهکاری است در نوع خودش. البته شاید هم قدری ملال آور باشد اما نهایتا آدم از خواندنش احساس خسران نمی کند.