آرشیو پنج‌شنبه ۱۸ امرداد ۱۳۹۷، شماره ۵۱۷۴
صفحه آخر
۲۰

شاعران بی کتاب

برای آنها که هفته پیش چشمشان به این ستون نیفتاد، می نویسم. از این به بعد پنجشنبه ها توی این ستون شعرهای موفق و حال خوب کن از شاعرانی می گذاریم که هنوز مجموعه ای منتشر نکرده اند و شعرهایشان در وبلاگ ها و گروه ها و کانال های مجازی دست به دست می چرخد و مخاطب حظش را می برد. امروز علیرضا قنبری را معرفی می کنم. علیرضا از خوب های غزل و ترانه امروز است و به قاعده و نیکو می نویسد. متولد 1367 است و جزو شاعران جوان به شمار می آید. غزل های علیرضا برنده چند جشنواره معتبر شعری کشور شده است و زبان غزلش زبانی نرم و صمیمی است. کارکرد کشیدن از عبارت ها و ضرب المثل ها و تکیه کلام ها امضای شعر قنبری است و به نوعی در این فن کار کشته شده است. البته باید حواسش باشد که به ورطه تکرار نیفتد. یک غزل از علیرضا قنبری با هم می خوانیم:

یا دست رفاقت نده و دست نگه دار

یا تا ته خط حرمت این دست نگه دار

یا دست بکش مثل من از هرچه که مستی است

یا این که مرا مثل خودت مست نگه دار

ای مرد تو را قافیه ات مرد نگه داشت

در سینه خود هرچه که درد است نگه دار

دور از تو ام و مثل تو دور و بر من نیست

مثل من اگر دور و برت هست نگه دار

عشق است اگر آخر خط، قصه ما را

همواره در این کوچه بن بست نگه دار