آرشیو سه‌شنبه ۳۰ امرداد ۱۳۹۷، شماره ۴۱۶۶
صفحه آخر
۱۶

شعر عبید، به نام خیام

رضا ضیاء

دوران جهان بی می و ساقی هیچ است

بی زمزم ساز عراقی هیچ است

هرچند در احوال جهان می نگرم

حاصل همه عشرت است و باقی هیچ است

این رباعی در چاپ های خیام، تنها در تصحیح هدایت آمده است و در طبع های معتبر نیست و در منابع کهن نیز به اسم خیام نیامده است.

البته با صورت زیر

دوران بقا بی می و ساقی حشو است

بی زمزم نای عراقی حشو است

چندانکه فذالک جهان می نگرم

بارز همه عشرت است و باقی حشو است

در ص 138 دیوان عبید زاکانی (به نقل از هفت نسخه خطی) و نیز در ص 219 چاپ عکسی بیاض علا مرندی به نام «رشید وطواط» آمده است که به دلایلی که اینجا مجال ذکرش نیست، این انتساب درست نیست و شعر باید از همان عبید زاکانی باشد.

پیداست که صورت اخیر، وجهی اصیل تر و کهن تر است. شاملو (به نقل از هدایت) «دوران جهان» خوانده، که هر چند دوران/ جهان، نوعی موسیقی دارد ولی «دوران بقا» معنی سر راست تری دارد. «فذالک» یعنی «باقی و بقیه چیزی، حاصل و...» کسی که «حشو است» را به «هیچ است» و بیت دوم را به صورت مشهور فعلی برگردانده، خیلی خوش ذوق تر از عبید بوده و به رباعی جانی تازه بخشیده است. عبید می خواسته با «حاصل و باقی و فذالک و حشو و بارز» (که جملگی اصطلاحات استیفاء/حسابداری است) مجموعه ای از تناسبات اقتصادی بسازد. کاری که «حرفه ای ها»ی زمان خودش را به تحسین وا می داشته، ولی آنکه شعر را به صورت معروف فعلی تحریف کرده، چشم انداز وسیع تری از زیبایی در نظر داشته. البته، گویا «ساز عراقی» کار خود شاملوست وگرنه در همه جا «نای عراقی» آمده است.