آرشیو دوشنبه ۱۲‌شهریور ۱۳۹۷، شماره ۴۴۱۴
تاریخ و اقتصاد
۳۰

واکاوی

مشکل تاریخی در روابط خارجی

ما از روس ها همواره ترسیده ایم و حق هم داشته ایم. ما راجع به روس ها مثل انگلیسی ها فکر نمی کنیم. ما چندین قرن همسایه روس ها بوده ایم. چندین جنگ کرده ایم، آنها یا به ایران هجوم آورده اند، یا نخواسته اند خاک ما را تخلیه کنند و... مشکلات مختلف دیگر. علاوه بر اینها جاذبه کمونیسم در زمان شوروی سابق خیلی از ایرانی ها را جذب کرد که به کشور بیگانه خدمت کنند. اما رابطه ما با انگلستان از اول به نوعی به اصطلاح «عشق و نفرت» بوده به قول خودشان. یعنی هم جذب آنها بوده ایم و هم از آنها بیزار بوده ایم، هم فکر می کنیم در حال توطئه اند و هم برایمان مهم است که انگلیسی ها درباره ما چه فکر می کنند.

نمی خواهم در اینجا این رابطه را تحلیل کنم. اما سوالم اینجاست که همین الان ما چند نفر متخصص در ایران داریم که مثلا بتواند موقعیت حزب خانم ترزا می را تحلیل کند. مسوولان و اندیشمندان ما باید بدانند، چند تا تز دانشگاهی در این مورد نوشته شده و چقدر در این زمینه کار شده. حالا اگر دانشگاه های انگلستان را بگردیم متوجه می شویم که چندین پایان نامه و مطالعه جدی انجام شده و تعداد زیادی متخصص همین الان در مورد ایران مشغول تحقیق هستند. خب اینها تاثیر می گذارد. وقتی شما می فرمایید که چرا ما همان اشتباهات تاریخی را همیشه تکرار می کنیم، جواب این است که ما اصلا آغاز نکرده ایم به اینکه اشتباهات را تحلیل کنیم و تمام مدت در اشتباهیم. اینکه مثلا در مورد همین انگلستان که حرفش را می زنیم یک دفعه حمله می کنیم به سفارت این کشور، یعنی چه؟ این کار چه نفعی داشت؟ جز اینکه باید حالاحالاها تبعات آن را پس بدهیم. به هر حال ندانستن تاریخ تقصیر مردم نیست و اصلا در سایر کشورها مگر مردم کوچه و بازار چقدر از تاریخ خبر دارند. در آمریکا، در انگلستان، فرانسه و... ولی انتظار از فرهیختگان و مسوولان است که باید تاریخ بدانند. اینها باید یک شناخت وسیع و درست از تاریخ داشته باشند. اگر شما خیلی هم تاریخ بدانید ولی قدرت تحلیل نداشته باشید و همیشه به دنبال کسی بگردید که او را مسوول بدانید و مشکلاتتان را به گردن او بیندازید، هیچ وقت نخواهید فهمید مشکل کار کجاست. چون شما وقتی تاریخ را می خوانید باید طرف مقابل را هم درک کنید که او چه مساله ای دارد.

منبع: بخشی از یک گفت وگو با منصوره اتحادیه (نظام مافی) منتشر شده در انسان شناسی و فرهنگ.

کپی کاری فرش ایرانی در دوره عثمانی

در اسناد بر جای مانده از وزارت خارجه ایران از سال 1911م گزارشی از صنعت فرشبافی در عثمانی موجود است که «مسیو کله» از آگاهان این صنعت در اسلامبول به اداره کل گمرکات ایران نوشته است. در اینجا، بخشی از این گزارش را با هدف تشریح وضعیت فرشبافی در ترکیه می آوریم:

«در کلیه دهات آناتولی و آسیای صغیر قالی و قالیچه عثمانی بافته می شود و این مال التجاره فقط محصول صنعتی است که در ایران معمول است و قالیباف های اینجا هم همان طور دهاتی ها هستند که بعد از جا کردن حاصل به این کار مشغول می شوند. بلکه در این مورد نکته ای مهم هست که نباید فراموش کرد و آن اینکه اگر حاصل خوب باشد دهاتی ها دیگر درصدد اشتغال به قالیبافی برنمی آیند و به این واسطه در سال های فراوانی به واسطه اینکه مردم خیلی کمتر به قالیبافی می پردازند قیمت قالی ترقی می کند. علاوه بر اینکه دهاقین به این ترتیب خیلی به طور غیرمنظم قالیبافی می کنند؛ چند سال است که بعضی کارخانه های قالیبافی هم تاسیس شده که کارگران آن بومی هستند و سرکارگرهای اروپایی دارند پشم را در محل می بافند مخصوصا در کارخانه های نخ تابی پاندر و اوچاک و در ازمیر رنگ می کنند. مراکز عمده قالیبافی در عثمانی عبارت است از ازمیر، اوچاک، یودس، کولا سیواحل، کوشیه، قونیه و... در محال مزبوره که هر کدام اسم یک ناحیه ای هم هست انواع مختلفه قالی بافته می شود مال هر محل به اسم آن موسوم است. علاوه بر این یک کارخانه دولتی هم در «هرکه» از بلاد روملی برقرار و دایر است و در این کارخانه تمام انواع قالی های عثمانی و نیز شبیه اقسام قالی های ایرانی ساخته می شود.»

منبع: مقاله «تحولات تجارت فرش دستباف ایران در دوره قاجاریه با تکیه بر بازار بین المللی فرش دستباف»، نوشته منصوره اتحادیه، رسول پروان.

گزارش دلواری

«انگلیسی ها پس از اینکه در جنگ خشکی با دلواریان مغلوب شدند، چهار فروند کشتی جنگی آنها در مقابل دلوار لنگر انداخت و چند روز متوالی علی الاتصال دلوار را گلوله باران کردند و متجاوز از هزار گلوله توپ به دلوار افکندند و ما یکی از گلوله ها را وزن کردیم، 24 من بوشهر بود (تقریبا 30 من تبریز) و چون از این کار سودی نبردند، ناچار یک عده هزار نفری تحت فرماندهی یک نفر سلطان (کاپیتان) انگلیسی پیاده و شروع به جنگ کردند و پس از کشته شدن صاحب منصب مذکور و نیمی از قشون آنها، بقیه فورا به کشتی پناهنده شدند. از ما معدودی بیش زخمی و تلف شده اند. حال که آنها در خشکی و دریا مغلوب شده اند دیگر نمی دانم این بار از کدام طرف حمله خواهند کرد. چیزی که هست از هرجا حمله آورند جز اینکه مغلوب و منکوب شوند چاره ای نخواهند داشت. اجساد مقتولان انگلیسی در خارج دلوار در گوشه باغ افتاده، اگر مایل باشید تشریف آورده ببینید.»

- نامه رئیسعلی دلواری به آیت الله مجاهد برازجانی، از کتاب «تجاوز نظامی بریتانیا و مقاومت جنوب»، گردآوری: سیدقاسم یاحسینی