آرشیو سه‌شنبه ۱۳‌شهریور ۱۳۹۷، شماره ۴۴۱۵
تاریخ و اقتصاد
۳۰

جعبه جادویی توسعه

همت کسی چون محمدعلی فروغی برای انشاء سیر حکمت در اروپا، از برای نشان دادن شاهراه غرب، برای رسیدن به تصویری بود که ما اکنون می بینیم. اما مسیری که از سوی فروغی و اخلاف او گشوده شد، به وسیله اصحاب ایدئولوژی به بیراهه رفت، اصحاب ایدئولوژی به جای آنکه ایضاح نسبت سنت و تجدد را وجهه همت خویش قرار دهند شروع به پیچیدن نسخه ایدئولوژیک برای «مشکل ایران» کردند، گاه غرب گرایی را علاج بیماری معرفی کردند و گاه ستیز با غرب و بازگشت به خویشتن را مرهم زخم عقب ماندگی عنوان کردند.

این نوع نسخه پیچی ها بیش از آنکه ناشی از ناخوشی ایران باشد، به قصد حاصل شدن منافع قدرت بود. در این چند دهه اخیر آنچه از سوی نویسندگان و اهل علوم انسانی مطرح شد، دیگر نسبت سنت و تجدد نیست، بلکه مفاهیمی چون توسعه و تقدم و تاخر توسعه اقتصادی و سیاسی است. اینکه می گوییم سوال نسبت سنت و تجدد به فراموشی رفت، این نیست که کلا در حوزه روشنفکری مطرح نبوده، چرا مطرح بوده ولی آنچه از سنت و تجدد به دست داده شد، برداشت ایدئولوژیک چه از سنت و چه از تجدد بوده است.

در نظریات توسعه دیگر خبری از نسبت سنت و تجدد نیست، بلکه بحث بر سر انتخاب جعبه جادویی مناسب برای تجویز به ایران است، به دیگر سخن، ما دیگر دنبال پاسخ به «مشکل ایران» نیستیم، بلکه در پی انتخاب یکی از پاسخ های غربی هستیم، کیست که نداند «سوژه» غربی، ابژه (موضوع) مربوط به خود را دارد و آنچه توسط آنها تولید می شود نسبتی با «مشکل ایران» ندارد، چراکه موضوع غرب خودش است و ما هم زمانی می توانیم پاسخی به چرایی انحطاط بدهیم که به تامل در موضوع خود «آگاهی ایران» بنشینیم، این جا، جایی است که می توانیم علم ایران را بنا کنیم و گرنه تا اطلاع ثانوی در منجلاب نظریات توسعه دست و پا خواهیم زد.

منبع: بخشی از یادداشت سیامک سپهر نیا در شماره 12مجله قلم یاران.