آرشیو چهارشنبه ۱۴‌شهریور ۱۳۹۷، شماره ۴۴۱۶
تاریخ و اقتصاد
۳۰

گاهشمار

محمد شاه؛ مرگ در 42 سالگی

فاطمه قاضی ها یکی از مهم ترین وقایع سلطنت محمدشاه (14 دی 1186 تبریز – 14 شهریور 1227 تجریش) کور کردن برادرانش بود. وی در سال 1213 ه.ش یعنی سال مرگ فتحعلی شاه (در اصفهان)، به سلطنت رسید، (قبل از محمدشاه پسر دیگر فتحعلی شاه به نام علی شاه ظل السلطان در تهران تاج گذاری کرد و چهل روز بر تخت نشست). محمدشاه نوه فتحعلی شاه و فرزند عباس میرزا بود و سومین شاه از دودمان قاجار. علت به سلطنت رسیدن او این بود که پدر ولیعهدش قبل از مرگ شاه درگذشته بود ولی به رغم اینکه فتحعلی شاه فرزندان ذکور بسیاری داشت، ولی سلطنت موروثی در خانواده عباس میرزا یکی از مواد معاهده ترکمانچای بود که طبق آن روسیه متعهد شده بود که از آن حمایت کند و فتحعلی شاه ناگزیر باید از آن تبعیت می کرد. بنا بر این بعد از مرگ عباس میرزا در سال 1212 ه.ش محمدمیرزا را به ولیعهدی برگزید و وی وارث تاج و تخت شد.

به این ترتیب که پس از مرگ پدر بزرگ خویش فتحعلی شاه، با همراهی میرزا ابوالقاسم قائم مقام (شخصیت دانشمند دوره قاجار و صاحب تالیفات) در تبریز به نام محمدشاه قاجار به تخت سلطنت نشست و به همراهی سفیران انگلیس و روس و لشکریانش به تهران ورود کرد. در عین حال زمانی که پسران متعدد فتحعلی شاه از درگذشت او مطلع شدند، هرکدام در نقطه ای از ایران قیام کردند و مدعی پادشاهی شدند. دو برادر محمدشاه در اردبیل زندانی بودند. از آنجا که از عاقبت کار ایشان می هراسید، آن دو را که جهانگیر میرزا (شاهزاده ای دانشمند و صاحب تالیف) و خسرو میرزا (شاهزاده ای بسیار زیبارو و دانا) نام داشتند نابینا کرد. خسرو میرزا شاهزاده خوش سیما و آگاه از نظر دیپلماسی بود که برای عذرخواهی از قتل گریبایدوف وزیر مختار روس به دست مردم ایران، با هیاتی از طرف فتحعلی شاه به روسیه اعزام شد.

این شاهزاده، به قدری رفتارش پسندیده و خلقیاتش برازنده بود که امپراتور روس را مجذوب خود کرد و موجب شد که از 10 کرور غرامتی که قرار بود دولت ایران به روس بپردازد یک کرور آن را به حسن خلق و آداب دانی خسرو میرزا ببخشد. ولی محمد شاه، خسرو میرزا را که برادرش بود کور کرد، این شاهزاده، اهل علم و دانش بود و بعدها در دستگاه ناصرالدین شاه حضور داشت و ناصرالدین شاه در خاطراتش، هرجا که می خواست، توضیحی در مورد او بدهد، می نوشت «خسرو میرزای کور».

القصه محمدشاه بعد از کور کردن برادران به جنگ حسنعلی میرزا شجاع السلطنه ششمین پسر فتحعلی شاه و عموی خود که در آن زمان حاکم فارس بود رفته، او را مغلوب و نابینا کرد. چندی بعد حسینعلی میرزا فرمانفرما (برادر شجاع السلطنه و عموی دیگر محمدشاه) حاکم اصفهان که او نیز شکست خورده و در تهران زندانی بود، بر اثر بیماری درگذشت. محمدشاه که بیداد را در مورد عموها و برادرانش تمام کرده بود، به صدراعظم باتدبیرش که او را در رسیدن به شاهی همراهی کرده و دارای جمیع صفات مثبت برای صدارت بود نیز رحم نکرد و بنا بر سعایت بدخواهان در سال 1251 در حالی که هنوز 2 سال از سلطنتش نگذشته بود، دستور داد تا او را خفه کردند و حاجی میرزا آقاسی را که مراد او و طبق نوشته مورخان از دانش سیاست بی بهره بود، به جای او منصوب کرد. با این همه بیداد، روزگار با محمدشاه همراهی نکرد و در 42 سالگی بعد از 14 سال و اندی سلطنت به علت بیماری درگذشت. در دوران سلطنت وی، حوادث بسیاری روی داد که از آن جمله اند فتنه باب و شورش سالار در خراسان که تا دوران سلطنت ناصرالدین شاه امتداد یافت.

درگذشت معمار هتل هیلتون

حیدر قلی خان غیایی شاملو، از پیشگامان معماری نوین در ایران 15 شهریور 1364 در 64 سالگی چشم بر جهان فروبست.

از آثار شاخص او می توان از مجلس سنا (با همکاری آندره بلوک و محسن فروغی)، ایستگاه راه آهن مشهد، ایستگاه راه آهن تبریز (با همکاری فرناند پویون)، سینمای مولن روژ (سینما سروش فعلی)، هتل استقلال تهران (هیلتون سابق)، هتل کارلتون تهران، کاخ فرح آباد، بیمارستان مشهد، بیمارستان لویزان، خانه فرهنگ ایران در پاریس و بیش از 30 ویلای شخصی نام برد.

پایان جنگ روسیه و ژاپن، آغاز انقلاب مشروطه ایران

14شهریور 1284 جنگ ژاپن و روسیه با امضای قرارداد پورتسموث پایان یافت. جنگ دو ساله این دو امپراتوری بر سر منچوری و شبه جزیره کره درگرفت. صحنه اصلی نبرد جنوب منچوری و آب های کرانه ژاپن، کره و دریای زرد بود. 5 سپتامبر 1905 ژاپن و روسیه به دعوت تئودور روزولت در اوهایو پیمان آتش بس و صلحی به نام پیمان پورتسموث امضا کردند.

پورت آرتور با نواحی اطرافش و نیمه جنوبی جزیره ساخالین به ژاپن واگذار شد و روسیه از ادعا در مورد کره و منچوری صرف نظر کرد. کره به تحت الحمایگی ژاپن درآمد و روسیه از دخالت در کره منع شد. ژاپن در منچوری که متعلق به چین بود باقی ماند. به این ترتیب، ژاپن برای سه دهه مبدل به قدرت بی رقیب جنوب و شرق آسیا شد. نتایج شکست روسیه از یک قدرت آسیایی چنان وخیم بود که در داخل این کشور موجب تشدید تضادها و انقلاب اجتماعی 1906-1905 شد. در عرصه بین المللی هم این شکست ضعف روسیه را نمایان ساخت و از وزن سیاسی آن در قاره اروپا کاست. از سوی دیگر روسیه پس از این شکست خود را به فرانسه نزدیک و تلاش کرد مشکلاتش را با بریتانیا در حوزه مدیترانه حل کند. یکی دیگر از نتایج تضعیف روسیه، تقویت اعتماد به نفس ایرانی ها و حرکت به سمت انقلاب مشروطه بود.