آرشیو پنجشنبه ۲۲‌شهریور ۱۳۹۷، شماره ۶۸۷۵
ایران جمعه: کافه جمعه
۱۲
کتاب پیشنهاد هفته

بلقیس سلیمانی از متن هایی که خوانده و تحت تاثیرشان قرار گرفته، می گوید

کتاب هایی برای آگاهی از آنچه بوده و هستیم

بلقیس سلیمانی

رمان چند جلدی «کلیدر» را وقتی هجده سالم بود خواندم، آنقدر تحت تاثیر آن قرار گرفتم که خودم هم قلم به دست گرفتم تا بنویسم.انگار کلیدر سرنوشت قوم خود من، در یکی از روستاهای کرمان را به تصویر کشیده بود.ما هم در اقواممان فردی یاغی داشتیم که زندگی اش مشابه این رمان بود و کنجکاو شدم درباره اش اطلاعات بیشتری کسب کنم. این کار را هم کردم و نتیجه اش داستانی 200صفحه ای شد که گم شد و هیچگاه فرصتی برای انتشار نیافت. هر چند که در نهایت خلاصه ای از آن در مجموعه داستان «پسری که مرا دوست داشت» با عنوان «خان و وزیر» روانه بازار کتاب شد.

این رمان بلند دولت آبادی را می توان به افرادی پیشنهاد داد که در زمره علاقه مندان جدی ادبیات هستند، کتابی که برای هم نسلان من که به دنبال هویت ملی و قومی مان بودیم اهمیت بسیاری داشت. اما دو پیشنهاد دیگر از نویسندگان نسل اول ادبیات معاصرمان هم دارم که مناسب جوانانی است که خواهان قدم نهادن به عرصه کتابخوانی هستند.

«سووشون» سیمین دانشور و «شازده احتجاب» هوشنگ گلشیری این دو کتاب هستند که در آنها هم با بحث هویت ملی روبه رو می شوید. هر چند که خواندن «سووشون» از جنبه دیگری هم اهمیت دارد و آن این است که برای نخستین مرتبه با کتاب دانشور، نگاهی زنانه در ادبیات داستانی فارسی مطرح شد. با وجود آن که نسل امروز چندان به دنبال مباحثی چون هویت قومی و ملی نیستند اما شرایط خاصی که کشورمان در آن قرار گرفته ایجاب می کند که به آثاری از این دست توجه بیشتری شود. ایران در موقعیتی قرار گرفته که در طول تاریخ همواره مورد تاخت و تاز قدرت های مختلف بوده است. از همین رو معتقدم برای ادامه بقایمان نیاز داریم بدانیم که بوده و که هستیم و بی شک مطالعه میراث ادبی مان می تواند در این زمینه موثر باشد.

آثار ابوتراب خسروی هم از جمله آثاری است که خواندن آنها را به جوانان و بویژه در ایام تعطیل توصیه می کنم، البته خودم از میان آثار او بیش از همه رمان «رود راوی» را توصیه می کنم.

داستان این رمان در بستری روایت می شود که طی این چهل سال به نوعی تجربه کرده ایم و خسروی به ما کمک می کند تا درک بهتری از تجربیاتی که در این سال ها به دست آورده ایم پیدا کنیم. این کتاب هم قادر است به نوعی ما را نسبت به هویتمان آگاه سازد.

داستان درباره فردی است که فرزند یکی از رهبران فرق مذهبی است، برای تحصیل عازم محلی غیر از زادگاهش می شود تا به اعضای فرقه مذهبی خود خدمت کند و ماجراهایی رخ می دهد که آن را می خوانید.

جالب است که این رمان به نوعی به افسانه ها پهلو می زند. آخرین کتابی که بد نیست آن را بخوانید رمان «یاشماق» نوشته نادرساعی ور است، هر چند که نخستین رمان او به شمار می آید و اغلب فعالیت های وی در حوزه های سینما و تئاتر است اما زبان و داستان خیلی خوبی دارد. شما در این رمان با ماجرای خانواده ای روبه رو می شوید که از جنگ برگشته اند.