آرشیو شنبه ۲۴‌شهریور ۱۳۹۷، شماره ۴۱۸۴
صفحه اول
۱
سرمقاله

اصلاح طلبی در برابر براندازی

دکتر محمدجواد حق شناس

حکمرانی خوب و حل مشکلات اقتصادی دو مساله مهم پیش روی اصلاح طلبان است. روندی که بر اداره جامعه در سطوح کلان حاکم است، نشان دهنده نوعی ناکارآمدی مزمن و ساختارمند را به ما نشان می دهد که برای برون رفت از این روند باید کاری کرد. ما با چند پرسش روبه رو هستیم. پرسش اول این است که آیا از وضعیت موجود جامعه و اداره امور کشور در سطح کلان و سه قوه راضی هستیم؟

قاعدتا این وضعیت به طور کلی راضی کننده نیست و نیاز به اصلاحات دارد. پرسش دوم این است که در مقابل این نارضایتی با چه واکنش و عملی برای تغییر باید وارد میدان شد؟ ما باید کمک کنیم که از این وضعیت نا هنجار به وضعیت هنجار تغییر کنیم. ما نمی توانیم نسبت به ناهنجاری ها در اداره جامعه بی تفاوت باشیم و باید برای بهبود کیفیت اداره جامعه تلاش کنیم. در عین حال پرسش بعدی این است که چه مسیری برای تغییر باید در پیش گرفت؟ از منظر سیاسی پاسخ به این پرسش از دو وجه کلی صورت می گیرد. اول تغییراتی است مبتنی برای روش های اصلاح طلبانه، تدریجی، آرام و دوم تغییراتی دفعی که از لایه های پایینی جامعه می آید. عمدتا این نوع تغییرات با خشونت و حرکات غیرقابل پیش بینی و بدون برنامه همراه است. در اصطلاح سیاسی پاسخ ها در دو دسته کلی اصلاحات و انقلاب قرار می گیرد. یا شورش محسوب می شود که عمدتا در لایه های پایین اجتماعی شامل اعتراضاتی است که خیلی نتیجه بخش نیست اما به هر حال آثار خود را دارد. اتفاقاتی که در دی ماه رخ داد نوعی از شورش اجتماعی بود.

در فضای مجازی عده ای که خود را برانداز می خوانند تلاش می کنند تا تغییر را با چنین ادبیاتی نمایندگی کنند. جریان اصلاح طلب توسط این دسته مورد شماتت قرار می گیرد. نباید فراموش کرد که آثار تخریبی و ویرانگری این نوع تغییرات غیر قابل پیش بینی است و چون مبتنی بر برنامه و هدف نیست، با آسیب هایی همراه است و موجبات تقابل نیروهای سیاسی را به وجود می آورد. حتی باعث فراگیر شدن نگاه امنیتی خواهد شد.

تمامی جامعه شناسان سیاسی و نیروهای اصلاحگر توجیه می کنند که هیچ جامعه هوشمندی وقوع انقلاب را به نفع جامعه ارزیابی نمی کند و به حاکمان توصیه می شود که با روندی اصلاح گرایانه جامعه را از دو قطبی براندازی یا نظم آهنین که مداخلات قدرت های سخت را در پی دارد، دور کنند.

جریان اصلاح طلب به عنوان مهم ترین، سالم ترین و خوش سابقه ترین نیروهای موجود در جامعه که اتفاقا افکار عمومی با آنها همراه است، می تواند وارد صحنه شود و زمینه را برای برون رفت جامعه از وضعیت انسداد فراهم کند تا موجب شکل گیری رفتاری شود که هم رضایت آحاد جامعه را دنبال داشته باشد و هم موجب توانمندی نظام سیاسی شود. جریان اصلاحات دو هسته اصلی مخالف دارد: یکی اقتدارگرایان که هسته سخت دولت را نمایندگی می کنند و اصلاح طلبان را مزاحم خود تلقی می کنند و دیگری براندازان که به این روند راضی نیستند و فکر می کنند که جریان اصلاح طلب سقوط حاکمیت را به تاخیر انداخته است.