آرشیو یکشنبه ۲۵‌شهریور ۱۳۹۷، شماره ۴۴۲۵
تاریخ و اقتصاد
۳۰

گاهشمار

نخستین انتخابات مشروطه ایرانی

نخستین انتخابات مجلس شورای ملی که در 25 شهریور 1285 برگزار شد، نخستین انتخابات در تاریخ ایران است و در نتیجه آن نمایندگان دوره نخست مجلس شورای ملی انتخاب شدند. در این انتخابات علاوه بر کاستی های نظری قانون انتخابات و نواقص اجرای رای گیری، کارشکنی های مخالفان نهضت مشروطه نیز که مخالف برگزاری انتخابات بودند، از چالش های اصلی به شمار می رفتند.

6 گروه در این انتخابات دارای حق رای بودند:شاهزادگان قاجار،اعیان و اشراف، علما و طلاب، ملاکین و فلاحین، تجار و اصناف.انتخاب شوندگان علاوه بر داشتن تابعیت ایران و معروفیت محلی، باید باسواد می بوده و حداقل 30 و حداکثر 70 سال سن می داشتند. طبق نظام نامه انتخابات، یکی از شرایط برای ملاکین و زارعین (یا فلاحین)، داشتن ملکی با ارزش بالای هزار تومان و برای تجار دارا بودن حجره و تجارت معین بود و اصناف باید از اهل صنف باشند و کار معین صنفی داشته باشند و دارای مغازه ای، که اجاره آن براساس اجاره های متوسط محلی باشد. اصولا آنچه در این میان به چشم می خورد، باور آن زمان نگارندگان نظام نامه مبنی بر ارتباط میان مالکیت و حق مشارکت سیاسی بود. چه آنکه امروزه این تصور، قابل قبول نبوده و تابعیت، شهروندی و حقی به نام حق تعیین سرنوشت خود، ملاک تعیین حق رای می شود و ملاک هایی چون ثروت، طبقه اجتماعی یا اشتغال به یک حرفه یا عضویت در یک صنف منشا حق رای نمی شود.

همچنین با وضع چنین قاعده ای تعداد بسیاری از ملاکین و کشاورزان از حق انتخاب محروم شدند که این محرومیت اصولا هیچ معنایی نداشت. اما باید توجه داشت که فقدان مذاکرات در مورد رابطه مالکیت و حق انتخاب شدن، برای تدوین کنندگان از اهمیت وافری برخوردار نبوده و ظاهرا گنجاندن شرط دارایی در موارد فوق، برای آنها امری عادی و طبیعی به شمار می رفته است. زنان و به عبارتی دقیق تر زنان تحول خواه، بعد از مشروطه، امیدوار بودند که انقلاب مشروطه، زندگی فردی و اجتماعی شان را دگرگون کند و به تحقیر و ستم بر آنها خاتمه دهد؛ اما این انتظار در نخستین گام های مشروطه خواهان یعنی تنظیم نظام نامه انتخابات رنگ باخت؛ زیرا نویسندگان نظام نامه مجلس شورای ملی با توجه به فرهنگ و سنن حاکم بر جامعه و نیز از بیم واکنش های احتمالی، زنان را از انتخاب کردن و انتخاب شدن محروم کردند. مجلس اول مشروطه به ریاست مهدی قلی خان هدایت از 14 مهر 1285 رسما کار خود را در عمارت بهارستان تهران آغاز کرد.

زلزله ویرانگر

25 شهریورماه 1357 یکی از بزرگ ترین و خسارت بارترین زمین لرزه های یکصد سال اخیر کشور، در طبس روی داد.

به دنبال این زمین لرزه که با بزرگی 4/ 7 ریشتر در ساعت 7 و 36 دقیقه بعدازظهر به وقوع پیوست، شهر زیبا و تاریخی طبس با قدمت بیش از یک هزار سال به کلی ویران شد و علاوه بر آن حدود 30 روستای مجاور شهر تخریب و حدود 100 روستای دیگر دچار خسارت شدند. شدت این زمین لرزه به حدی بود که حتی در تهران به فاصله چند صد کیلومتری از کانون زلزله نیز احساس شد. اگر چه در مورد اغلب زلزله های بزرگ کشور آمار دقیقی از تعداد کشته شده ها در دست نیست؛ ولی از نکات قابل توجه در مورد زلزله طبس، اختلاف فاحش آمار موجود از تعداد جان باختگان این زلزله است. به طوری که در آمار رسمی مرکز آمار ایران، شمار کشته شدگان در طبس و روستاهای اطراف حدود 6 هزار و 363 نفر اعلام شده اما با توجه به اینکه به دلیل جو هیجان زده پس از زلزله، امکان ثبت دقیق تعداد کشته ها وجود نداشته تعداد تلفات زمین لرزه طبس تا بیش از 25 هزار نفر نیز برآورد شده است.

تبعید رضاشاه

سحرگاه 25 شهریور 1320 خبر پیشروی نیروهای روسی مستقر در قزوین به سمت تهران به اطلاع رضا شاه رسید، وی فروغی نخست وزیر را به کاخ احضار کرد و از او خواست تا پیش نویس استعفانامه را بنویسد. فروغی استعفانامه را به امضای شاه رساند و سپس به دستور او رهسپار مجلس شد تا آن را برای نمایندگان قرائت کند. با این همه، وی قبل از رسیدن به مجلس بدون اطلاع شاه راهی سفارت انگلیس شد و استعفا نامه را به «سر ریدربولارد» سفیر انگلیس نشان داد.

زمانی که متن استعفانامه در جلسه مجلس قرائت می شد، رضا شاه در راه اصفهان بود. او به خانواده خود که قبلا از تهران منتقل شده بودند، پیوست. در ساعت 8 بامداد 25 شهریور، تانک ها و زره پوش های روسی اطراف فرودگاه مهرآباد مستقر شدند و ساعتی بعد نیروهای انگلیسی که از قم به طرف تهران به راه افتاده بودند، به راه آهن رسیدند. تهران هیچ شباهتی به یک شهر عادی نداشت. خیابان ها کاملا خلوت بود. هیچ مغازه ای باز نبود. مردم حتی اتومبیل های خود را نیز از ترس آنکه به دست اشغالگران بیفتد پنهان کرده بودند. روز 26 شهریور درحالی که تهران در اشغال نظامیان روس و انگلیس قرار داشت، محمدرضا پهلوی جانشین جوان رضا شاه در مجلس سوگند یاد کرد. در اصفهان نیز رضا شاه به اتفاق خانواده به سوی نائین و یزد حرکت کرد. آنها سپس به کرمان و از آنجا به بندر عباس رفتند و از آنجا به جزیره موریس تبعید شدند.