آرشیو شنبه ۳۱‌شهریور ۱۳۹۷، شماره ۴۴۲۸
تاریخ و اقتصاد
۳۰

واکاوی

تاثیر جنبش جنگل بر فرهنگ

احسان خلج 7 سال مردم ناحیه کسما و کل گیلان با مبارزات میرزا کوچک خان مانوس بودند. شماری در آن عضویت داشته و هوادار آن بودند و برخی عزیزان خود را در جریان درگیری ها از دست دادند. چه بسیار خاطراتی که از فداکاری این جمعیت در افکار مردم آن نواحی به یادگار ماند و به بخشی از میراث فرهنگی ساکنان آن سرزمین مبدل شد. بسیاری از مردم در آن تاریخ، این جنبش را دریچه ای برای رهایی از رنجی می دیدند که از جانب خوانین محلی، دولت و نیروهای خارجی بر آنان تحمیل شده بود.

به این ترتیب پس از هفت سال زمانی که جنبش سرکوب شد، خاطرات بسیاری در حافظه جمعی مردم باقی ماند. این جنبش و رهبران و مبارزان آن دستمایه داستان ها، حماسه سرایی های محلی، سرایش اشعار انقلابی، لالایی های مادرانه، ساخت فیلم ها و نمایش ها و مجسمه های بسیار شد و این امر حکایت از دیرپایی یاد آن در اذهان مردم دارد. «دختر رعیت» نوشته محمود اعتمادزاده (به آذین) نخستین رمانی است که در بستر حوادث مربوط به مبارزات جنگلی ها روایت می شود. «جنگل» و «میرزا کوچک خان» نوشته حسین تهرانی افشاری و «شعله شمع جنگل» اثر جعفر طاهری رشتی از جمله دیگر داستان هایی است که در ادب فارسی در رابطه با قیام جنگلی ها روایت شده است. نمایش هایی نظیر «اپرای سردار جنگل»، «لحظه های جنگل»، «آوای جنگل»، «آوازی در سپیده دم جنگل» نیز از تاثیر این حرکت بر فضای نمایش ایران حکایت دارد. به علاوه با آغاز به کار تلویزیون یکی از نخستین وقایع تاریخی که دستمایه فیلم و سریال قرار گرفت، جنبش جنگل بود. امیر قویدل در سال 1362 دو فیلم سینمایی به نام های «میرزا کوچک خان» و «سردار جنگل» با مضمون زندگی و مبارزات میرزا کوچک خان ساخت. همچنین مجموعه تلویزیونی «کوچک جنگلی» که در سال 1366 از تلویزیون پخش شد، روایتگر بخشی از وقایع این جنبش است. فیلم نامه این مجموعه به ناصر تقوایی تعلق دارد و بهروز افخمی آن را کارگردانی کرده است. در آغاز این سریال لالایی محزونی به گویش گیلکی خوانده می شد که هنوز در خاطره بسیاری از مردم باقی مانده است.

روایتی از نخستین بمباران تهران

ساعت 2:12 بعد از ظهر 31 شهریور 1359 چهار جت جنگنده میگ ارتش بعث عراق فرودگاه مهرآباد را بمباران کردند؛ واقعه ای تاریخی که کمتر عکسی از آن در دسترس است. در آن روز جنگنده بمب افکن های عراقی به چند فرودگاه دیگر ایران نیز حمله و نیروهای زمینی ارتش بعث هم تجاوز گسترده خود را به خاک کشورمان آغاز کردند. سعید صادقی که آن روز ها عکاس روزنامه جمهوری اسلامی بود، بعد از ظهر 31 شهریور 1359 نخستین عکس های جنگی خود را در تهران گرفت. او که برای نخستین بار عکس هایش از بمباران تهران در 31 شهریور 1359 را برای انتشار همگانی در اختیار «خبرآنلاین» قرار داده است، درباره آن روز می گوید: «در دفتر روزنامه مشغول به کار بودم که خبر حمله را شنیدم. به دلیل دوری ساختمان روزنامه جمهوری اسلامی از فرودگاه مهرآباد، صدای بمباران به گوش ما نرسیده بود و برای همین با کمی تاخیر به همراه خبرنگار خودمان را به محل رساندیم.»

صادقی با اشاره به اینکه مردم زیادی اطراف فرودگاه جمع شده بودند، ادامه می دهد: «وقتی به زحمت راهمان را از میان جمعیت باز کردیم، نیروهای نظامی و امنیتی که فرودگاه را در میان گرفته بودند، اجازه ورود به محوطه بمباران شده را به ما ندادند. بعد از مدتی که آنجا ایستاده بودیم، یکی از افسران نیروی هوایی از ما پرسید چرا وقتمان را آنجا تلف می کنیم و برای عکاسی به شهرک اکباتان نمی رویم که چند بمب هم آنجا افتاده است.» صادقی می افزاید: «به توصیه آن افسر، خودم را به شهرک اکباتان رساندم و دیدم که میگ های عراقی از بس که می ترسیده و عجله داشته اند، چند بمب خود را آنجا انداخته اند. وقتی آنجا رسیدم، زخمی ها را به بیمارستان منتقل کرده و نیروهای ارتش و کمیته انقلاب اسلامی حفاظت منطقه را برعهده گرفته بودند.»

او می گوید: «من خیلی سریع دوربین را به دست گرفتم و شروع به عکاسی کردم. بمب ها خوشبختانه در جایی از شهرک اکباتان افتاده بودند که کسی هنوز آنجا زندگی نمی کرد و تنها به چند ماشین آسیب رسانده بودند. عکس هایی که بعد از ظهر آن روز گرفتم، نخستین تصاویر من از جنگ بود که روی نگاتیو ثبت شدند.» سعید صادقی با اشاره به اینکه بر خلاف فرودگاه، در شهرک اکباتان معلوم نبود کدام نیروی نظامی یا انتظامی مسوول حفاظت از منطقه است، ادامه می دهد: «بعد از گرفتن چند عکس، افراد نیروهای کمیته انقلاب اسلامی که آنجا بودند، مانع کارم شدند و حتی می خواستند فیلم و دوربین مرا بگیرند که خوشبختانه با پافشاری من و بعد از کلی سوال و جواب، گذاشتند منطقه را ترک کنم.» این عکاس با یادآوری خاطراتش از 31 شهریور 1359 تاکید می کند: «هیچ کس آن روز فکر نمی کرد آتشی که صدام افروخته است، هشت سال طول بکشد و به طولانی ترین جنگ کلاسیک قرن بیستم تبدیل شود. من هم تصوری از اینکه تا مرداد 1367 همچنان روایتگر این نبرد خواهم بود، نداشتم.»

منبع: خبر آنلاین