آرشیو سه‌شنبه ۳ مهر ۱۳۹۷، شماره ۵۲۰۹
صفحه آخر
۲۰
مقطع حساس کنونی

حکایت عبرت آموز مدیریت مالشی!

امید مهدی نژاد

روزی کارمند دون پایه ای در حاشیه یک کنفرانس خبری با مدیری با فیش حقوقی بالا روبه رو شد. وی پس از سلام و احوالپرسی گفت: ای مدیر، اگر من در خانه تو بمیرم، تو با من چه می کنی؟

مدیر با فیش حقوقی بالا گفت: خب معلوم است. پس از قرائت فاتحه، تو را کفن می کنم و به خاک می سپارم.

کارمند دون پایه گفت: پس بیا و اکنون که زنده ام به من لباسی بپوشان و وقتی مردم بی کفن به خاک بسپار.

مدیر با فیش حقوقی بالا گفت: گویا شما مصاحبه ها و ویدئوهای قبلی مرا ندیده اید که این گونه با من صحبت می کنید.

کارمند دون پایه گفت: دیده ام.

مدیر گفت: همین است که هست را دیده ای؟

گفت: بله.

مدیر گفت: خودت بمال را دیده ای؟

گفت: بله.

گفت: حالا بیا اینجا را دیده ای؟

گفت: بله دیده ام.

مدیر گفت: در اینجا مچت را گرفتم. من ویدئویی به نام حالا بیا اینجا، ندارم.

کارمند سر به زیر انداخت و گفت: غلط کردم، باشد، خودم می روم، می مالم.

مدیر گفت: فیش حقوقی خود را به من نشان بده ببینم.

کارمند دون پایه نشان داد.

مدیر گفت: واقعا چطور رویت می شود همچین فیش حقوقی ای را به کسی نشان بدهی؟

کارمند دون پایه سر به زیر انداخت.

مدیر و همراهان او نیز به کارمند دون پایه و خبرنگاران و همه حاضران و غایبان، بجز سازمان نظام پزشکی و اتحادیه صنف واردکنندگان تجهیزات پزشکی خنده کرده، لبخندزنان از کادر خارج شدند و یکی پس از دیگری خاموش شدند!