آرشیو چهارشنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۷، شماره ۴۴۳۸
تاریخ و اقتصاد
۳۰

گفته ها

داده ها نشان می دهند بعد از رسیدن مصدق به قدرت در سال 1330، حجم سرمایه گذاری به شدت افت کرد؛ براساس نرخ واقعی، بیشتر از 50 درصد. همزمان اگرچه تعداد بنگاه های تجاری که کار را رها کردند از سال قبل از آن کمتر بود اما ظاهرا آنها از بنگاه های تجاری بزرگ تر کشور بودند و سرمایه شان سه برابر سرمایه کل بنگاه های تجاری سال قبل از آن بود. بنابراین سال 1330، فقط در مورد شرکت ها، با اینکه رقم ناخالص سرمایه گذاری مثبت بود، عملا میزان واقعی سرمایه افزوده شده منفی بود. سال 1331 وضعیت معکوس شد و رقم واقعی ناخالص سرمایه گذاری کمابیش به همان سطح سال 1329 رسید. اما سال 1332 سرمایه گذاری افت شدیدی داشت و سال 1333، به رغم کودتا و رفع خطر حزب توده، رقم واقعی سرمایه گذاری کماکان در همان سطح سال 1332 باقی ماند.

این سوال مطرح می شود که واکنش بخش سرمایه گذاری صنعتی به قطع درآمد نفت تا چه حد نشان از حساسیت داشته و سریع بوده است؟ سال 1332، واردات ماشین آلات و تجهیزات تقریبا یک سوم سال 1330 بود، چون ایران خودش دست کم در زمینه صنایع مدرن ماشین آلات و تجهیزات تولید نمی کرد، لذا کاهش سرمایه گذاری صنعتی بدیهی است. از این بحث دو نتیجه می توان گرفت: 1) سرمایه گذاری بخش خصوصی در دوره مصدق کاهش یافت و 2) کمبود ارز باعث رکود شد. گواه این نتیجه گیری دوم اینهاست: الف) در سال های 1332 و 1333 که دیگر از حس بی اطمینانی و بلاتکلیفی ناشی از خطر حزب توده و ناامنی عمومی کشور کاسته شده بود، باز سرمایه گذاری رشد چشمگیری نکرد؛ در مورد میزان نفوذ و تاثیر دموکراسی هم همین مدعا را می توان مطرح کرد و ب) اگرچه واردات ماشین آلات و تجهیزات و در نتیجه سرمایه گذاری صنعتی کاهش یافت اما در سال 1331بالغ بر 352 شرکت با سرمایه ای چشمگیر تاسیس شدند و آغاز به کار کردند. فقدان ارز بود که سرمایه گذاری؛ به خصوص سرمایه گذاری صنعتی را؛ محدود کرد حس بی اطمینانی و بلاتکلیفی احتمالا عاملی تشدیدکننده بوده است. با این حال این نتیجه گیری تجربی است و خوب است پژوهش های بیشتری در این مورد انجام شود.

- کامران موید دادخواه

ترجمه: بهرنگ رجبی