آرشیو دوشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۷، شماره ۴۴۴۲
تاریخ و اقتصاد
۳۰

گاهشمار

زادروز عبدالحسین نوایی

عبدالحسین نوایی (16 مهر 1302 18 مرداد 1383) تاریخ نگار معاصر و از «چهره های ماندگار»، اصالتا از نوای لاریجان بود، او در تهران به دنیا آمد و در زمینه ادبیات و تاریخ تبحر و تسلط یافت و آثار تحقیقی تاریخی، به ویژه درباره دوره قاجار، از خود به یادگار گذاشت. ضمن آنکه چند متن تاریخی را نیز تصحیح کرد. یکی از کتاب های مهم استاد که انتشارات سمت آن را به چاپ رسانده است، «متون تاریخی به زبان فارسی» نام دارد که شامل معرفی کتب تاریخی به زبان فارسی از سده چهارم تا سیزدهم هجری به همراه نمونه ای از هر یک از آن متن هاست.

این کتاب بخش هایی از 64 متن مهم تاریخی را که پس از اسلام تا پایان پادشاهی قاجار به زبان فارسی تالیف شده، در خود گنجانده است. به این صورت که ابتدا توضیح مختصری درباره کتاب موردنظر آورده شده است، سپس بخشی از آن کتاب تاریخ (حدود 3 صفحه) می آید و به این ترتیب نمونه ای از سبک و نثر مورخان و ادیبان ایرانی کهن و معاصر ذکر شده است.

او در بخشی از کتاب خاطراتش درباره زندگی خود نوشته: «تحصیلات ابتدایی را در مدرسه تمدن و ابن سینا و دوره متوسطه را در مدرسه شرف مظفری گذراندم و بعد هم بر خلاف میلم به دانشسرای عالی رفتم. چون علاقه زیادی به این حرفه نداشتم و تمایل به دیپلمات شدن داشتم مدتی هم به دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران رفتم، ولی پیشامدی مانع آمد که تحصیلاتم را در آنجا ادامه دهم. ماجرا از این قرار بود که در امتحانات دیپلم، یک نفر از روی برگه امتحانی من رونویسی کرده بود. در آن زمان تصحیح اوراق امتحانات نهایی به عهده استادان دانشگاه بود و طبق گفته دو برگه کاملا شبیه یکدیگر بود، بنابراین هر دو نفر را به جرم تقلب از ادامه تحصیل محروم کردند، مدتی طول کشید تا توانستم ثابت کنم که ورقه اصلی متعلق به من است و همین تاخیر باعث شد تا من از ادامه تحصیل در رشته حقوق محروم شوم؛ البته سال بعد هم در کنکور حقوق شرکت کردم و شاگرد دوم شدم. اما به این لحاظ که ناگزیر بودم یکی از دو رشته را انتخاب کنم و یک سال از دوره دانشسرا را گذرانده بودم، همین رشته را ادامه دادم و بعدها دوره دکترا را هم در دانشگاه سوربن فرانسه گذراندم. پیش از این از سال 1324 به معلمی پرداخته بودم و در بازگشت هم به عنوان معلم کارم را آغاز کردم. به رغم اینکه در نهایت علاقه چندانی به این کار نداشتم، ولی چون قبول مسوولیت کرده بودم با جدیت به مطالعه روی آوردم چون اعتقاد داشتم آنچه در دانشگاه به من آموخته اند، مقدمه و فتح بابی بیش نبوده و خودم باید تحصیلم را ادامه دهم.»

نوایی در بخش دیگری از این کتاب که به موضوع کودتای 28 مرداد اختصاص دارد، آورده است:

«یادم است در خانه روبه رویی ما زنی بود. مثل اینکه برای غارت خانه مصدق رفته بود. یک گلدان هم نصیب او شده بود. معلوم بود خیلی دیرتر از همه رفته است. خانه فردی را که حداقل یک وقتی رئیس الوزرای این مملکت بود غارت کردند. اقلا باید حفظ آبرویش بشود. بیچاره و بی شعور شاه که این آدم را درک نکرد و لجبازی کرد و بیش از همه با او کاوید. چون به او گفته بود آقا، تو سلطنتت را بکن. حکومت را بگذار دستگاه دولتی انجام بدهد. این همانی است که مشروطیت می گوید. شاه نماینده کشور و فوق احزاب است و خالی از مسوولیت. کسی که خالی از مسوولیت است، نباید دخالت هم بکند.»

پاسخ نادرشاه به عثمانی ها

هشتم اکتبر سال 1746 دولت عثمانی که ارتش آن کشور در سال 1745 در منطقه «قارص» از ارتش ایران شکست خورده بود به نادرشاه پیشنهاد کرد که یک پیمان صلح دائم برای حل همه اختلافات دو دولت تنظیم و امضا شود. نادرشاه در آگوست 1743 بغداد و بصره را تصرف و کرکوک را گلوله باران کرده بود زیرا عثمانی ها پی درپی مواردصلحی را که میان آن دولت و دولت صفویه امضا شده بود نقض می کردند. قرارداد صلح پیشنهادی عثمانی با نادرشاه در سال 1747 میان دو دولت به امضا رسید، نادر از بغداد صرف نظر کرد و عثمانی حاکمیت ایران بر سلیمانیه و ایروان را به رسمیت شناخت و متعهد شد که نسبت به قفقاز ایران نظر نداشته باشد.

آگهی خودرو اولدزمبیل

رنسوم اولدز، سازنده خودرو سواری «اولدزمبیل» نخستین سرمایه گذاری بود که آگهی تجاری تبلیغ برای فروش خودرو را در روزنامه های آمریکا منتشر کرده است. او در متن آگهی تجاری خود نوشته بود: تپه ها در برابر اولدزمبیل هیچ هستند. در این آگهی بهای هر دستگاه اولدزمبیل 650 دلار اعلام شده بود.

بمباران شیمیایی سومار

16 مهرماه 1366 هواپیماهای ارتش بعث عراق شهر سومار در استان کرمانشاه را بمباران شیمیایی کردند. در اثر این اقدام جنایتکارانه 860 نفر از مردم بی دفاع، نیروهای ارتشی و پزشکان مقیم سومار مصدوم و شهید شدند.

محمدباقر نیکخواه بهرامی، محقق و نویسنده کتاب «جنایت جنگی» و کارشناس سلاح های کشتار جمعی می گوید: رژیم بعث عراق در روزهای 16 و 18 مهر 1366 شمال سومار شامل مقرهای ارتش، اعم از خطوط مقدم و پشتیبانی و حتی قرارگاه مقدم نیروی زمینی را بمباران شیمیایی کرد و به موازات این بمباران ها در این دو روز، دو اردوگاه جنگی را هم ناجوانمردانه بمباران کردند و مردم مستقر در این اردوگاه ها را با استفاده از گاز اعصاب و خردل مصدوم کردند. همچنین بیمارستان «501» ارتش در سومار را نیز بمباران کردند و هشت نفر از پزشکان آن از جمله شهید دکتر هجرتی اعزامی از بیمارستان «لقمان الدوله» به شهادت رسیدند.

روش و ذهنیت دکتر نوایی

نوایی علاوه بر عباس اقبال آشتیانی در حلقه دوستان و شاگردان ذبیح بهروز نیز بود. بهروز را به این دلیل می ستود، چون مانند بسیاری از هم عصران خود تحقیقات و داوری های مستشرقان را در مورد ایران به راحتی قبول نمی کرد و می گفت ما نباید چشم به دهان خارجی ها بدوزیم و گفته ها و نوشته های آنها را یکسره درست قلمداد کنیم. به ویژه که از نظر نوایی ادبیات و تاریخ دو رشته درسی مهمی بودند زیرا با هویت جامعه ایران گره خورده بودند. از این رو باور وی چنین شکل گرفته بود که مستشرقان و صاحب نظران غربی هر اندازه درباره تاریخ یا ادبیات ایران زحمت کشیده باشند، به اندازه ما دلسوز ایران نخواهند بود و دیدگاه ها و نظرات شان را باید با دقت و احتیاط بررسی کرد و این طور نباشدکه هرچه آنها گفته اند، بپذیریم و حرز جان تلقی کنیم. این نحوه نگرش نوایی بی گمان از ذبیح بهروز متاثر بود.

کسانی که با آثار و نوشته های بهروز آشنایی دارند، خوب می دانند که وی درباره میترائیسم و آیین مهر، متون زرتشتی و زبان های کهن کار کرده و زبان شناس بود و برخلاف محمد قزوینی به نوشته ها و گفته های غربی ها درباره تمدن شرقی ها با دیده تردید و حتی بدبینی نگاه می کرد. اجمالا می توان گفت دکتر نوایی در تحقیقات ادبی و تاریخی خود بیشتر تحت تاثیر این دو شخصیت بود. عباس اقبال را به دلیل احاطه ای که بر مسائل تاریخی داشت و نوع روش تحقیقی که به ویژه در کتاب ارزشمند «خاندان نوبختی» ارائه کرده بود، ستایش می کرد. ذبیح بهروز را از آن رو که تحت تاثیر نوشته های غربی ها نبود و استقلال رای داشت، می ستود. از میان استادان دیگر فروزانفر را به دلیل حافظه خوبش و احاطه ای که بر مثنوی داشت و غور و فحصی که در این زمینه کرده بود و نیز جلال همایی را به دلیل تسلطش بر ماده تاریخ و جامعیتی که در علوم قدیمه داشت و همچنین وارستگی اش به نیکی یاد می کرد.

…از نظر دکتر نوایی تاریخ متصل بود و نه منفصل. به این معنی که از نظر وی شناخت هر دوره تاریخی مستلزم مطالعه مقدمه و زمینه هایی است که در دوره پیش از آن فراهم شده است. براین اساس معتقد بود کسی که وارد رشته تاریخ می شود باید ابتدا کلیات تاریخ ایران را بداند. این سخن که صرفا در یک دوره تاریخی تخصص داشته باشیم از نظر او سخن سنجیده و درستی نیست. کمااینکه وقتی فردی در رشته چشم پزشکی تحصیل می کند، تنها آناتومی چشم را نمی شناسد بلکه باید تمام بدن را بشناسد. دانشجوی پزشکی، ابتدا شش سال کلیات پزشکی عمومی را مطالعه می کند و بعد در دوره تخصصی، بر یک قسمت بدن متمرکز می شود. براین اساس فردی که در دوره تاریخ معاصر ایران تحصیل می کند، اگر از دوره های ماقبل آن شناختی نداشته باشد، تاریخ ایران را درست نمی شناسد.

بنابراین از نظر وی دانشجویان رشته تاریخ هم باید دوره های مختلف تاریخ را بشناسند و پس از آن بر یک دوره تمرکز بیشتر قائل شوند. وی خود بر تمام دوره های قبل و بعد از اسلام اشراف داشت با این وصف نوشته هایش بیشتر در مورد تاریخ دوره تیموریان و بعد صفویه تا پایان دوره قاجار است. از میان این ادوار نیز هیچ دوره ای را به اندازه قاجاریه با اهمیت نمی دانست و معتقد بود هویت فعلی جامعه ایران بیشتر در گرو رخدادهایی بوده که در دوره قاجاریه صورت گرفته است. این دوره به دلیل پیچیدگی ها و درهم تنیدگی روابط با قدرت های اروپایی برایش از جذابیت خاصی برخوردار بود. از نگاه وی قاجاریه به آن بدی که دیگران می دیدند، نبود و معتقد بود متاسفانه مورخان، قاجاریه را براساس معیارهای آن زمان مورد قضاوت قرار نداده اند.

به باور وی حق نداریم با معیارهای یک قرن یا دو قرن بعد، درباره رخدادهای یک دوره تاریخی به قضاوت بنشینیم. بنابراین نمی توانیم با معیارهای امروزی درباره قاجاریه قضاوت کنیم. باید برگردیم به همان دوره و حال و وضع ایرانیان در آن دوره را با توجه به امکانات و توانمندی های آنها به خوبی بشناسیم، تا دریابیم چنانچه غیر از قاجاریه سلسله دیگری با آن امکانات محدودبر ایران سلطنت می کرد آیا می توانست غیر از آن کارهایی که آنها انجام دادند، کار دیگری انجام دهد؟! قاجاریه برای دکتر نوایی از حیث دیگری هم اهمیت داشت. در دوره قاجاریه ما برای نخستین بار به جوامع غیر از خودمان نگاهی انداختیم. در این دوره برای نخستین بار، پادشاه ایران به خارج از مرزهای جغرافیایی و تمدنی خود مسافرت کرد و تفاوت های فاحش میان جوامع غربی و ایران بیشتر شناخته شد. تا پیش از آن تصویر واقعی از جایگاه خود در جهان نداشتیم. بنابراین از این لحاظ که دوره قاجاریه مبدع تحولات عمیقی در کلیه شئون فکری، فرهنگی، نظامی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی شد، حائز اهمیت بسیار زیادی است. در همین ارتباط دکترنوایی بخش زیادی از وقت خود را صرف تدوین، تصحیح، تنقیح و تبویب کارهای محمدحسن خان اعتماد السلطنه کرد.

-به نقل از گفت وگویی با مرتضی رسولی پور، محقق و مورخ.

- منبع: ایبنا