آرشیو پنجشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۷، شماره ۶۸۹۷
ایران جمعه: کافه فرهنگ
۱۲
کتاب پیشنهاد هفته

شهرام اقبال زاده نویسنده از کتابی برای آشنایی با وضعیت کودکان می گوید

پیشنهادهایی برای کتابدوستان

شهرام اقبال زاده (نویسنده و مترجم)


متولد خانواده ای پرجمعیت در یکی از روستاهای کرمانشاه هستم، خانه پررفت و آمدی داشتیم و به همین واسطه مادرم انواع و اقسام مرباها و ترشی ها را از محصولات باغ مان درست می کرد. مادرم برای اطمینان از اینکه خوراکی ها از دست ما 6 خواهر و برادر در امان بماند آنها را در پستوی خانه می گذاشت و در آن را هم قفل می کرد. یک یخدان چوبی در آن پستو بود که مادرم هیچگاه قفل آن را باز نمی کرد، وقتی از آن می پرسیدم هم با جدیت پاسخ می داد که وسایل پدرت در آن است. از پدرم می ترسیدم و جرات دست زدن به یخدان را نداشتم، با این حال در خاطرم هست که در یکی از روزها وقتی از مدرسه بازگشتم دیدم هم در پستو باز است و خبری از قفل و کلید یخدان چوبی نیست! 10 سال بیشتر نداشتم و آنقدر کنجکاو بودم که بی توجه به تنبیه های احتمالی به سراغ یخدان رفتم، در کمال تعجب با صندوقی مملو از کتاب روبه رو شدم. برخی از آنها کتاب های ممنوعه پدرم بود و برخی دیگر هم کتاب هایی که هنوز هم امکان دسترسی به آنها هست. به سرعت چند جلد از کتاب ها را برداشتم و این شد سرآغاز علاقه مندی ام به کتابخوانی. «درتلاش معاش» یکی از آن کتاب ها بود که «محمد مسعود»، نویسنده و مدیرمسئول روزنامه «مرد امروز» نوشته است. کتاب با نگاهی اجتماعی نوشته شده بود، هر چند که جنبه روایی داشت اما برگرفته از واقعیت های آن دوران بود و ماجرای آن پیرامون جان کندن برای امرار معاش بود! با این که سطح کتاب از سن و سال من بالاتر بود اما خیلی خوب آن را فهمیدم.

کتاب «تفریحات شب» این نویسنده هم به گمانم پیشنهاد خوبی برای مطالعه آخر هفته است. داستان آن درباره خوشگذرانی و شبگردی های محمدمسعود است، اما نه با نگاه مثبت! او با نگاهی انتقادی به برخی رفتارهای خود نگاه کرده و حتی به انتقال این پیام پرداخته که چرا در برهه ای به مشروب خواری روی آورده و این مساله چه بلایی بر سر او می آورد! این کتاب چنان تاثیر عمیقی بر روح و روانم برجای گذاشت که هیچگاه به سراغ این قبیل تفریحات و نوشیدنی ها نرفتم.

از نوشته های اجتماعی این روزنامه نگار مشهور که بگذریم، رمان «همسایه ها» نوشته «احمد محمود» هم از آن کتاب هایی است که آن را حداقل یک بار باید خواند. داستان این کتاب درباره پسر نوجوانی است که درگیر عشق بلور خانم، زن صاحبکار خود می شود؛ ماجراهای داستان در سال های ملی شدن نفت به تصویر کشیده شده، در روزگاری که خوزستان و آبادان نقش بسیار مهم در این زمینه داشته اند. او هم در همین حول و حوش درگیر جنبش های کارگری شده و کم کم وارد ماجراهای آن می شود، کتاب می خواند و از سلطه انگلیسی ها باخبر می شود، در همین مسیر به مرور شخصیتش رشد کرده و متوجه مسیری اشتباهی که در آن قدم گذاشته بوده می شود.

اما آخرین پیشنهادم کتاب«وضعیت اجتماعی کودکان در ایران» کاری از «پیام روشنفکر» است که با همکاری «نشر آگاه» روانه بازار شده، کتاب در دسته بندی آثار اجتماعی-پژوهشی قرار می گیرد اما خواندن آن نه تنها برای فعالان این عرصه، بلکه برای خانواده ها، روزنامه نگاران و بویژه نویسندگان کودک و نوجوان بسیار مفید است. کتاب ما را با جنبه های تلخی از زندگی کودکانی که آنان با عنوان هایی نظیر کودکان کار، بدسرپرست و خیابانی می شناسیم، آشنا می سازد. هر فردی که دغدغه انسانی دارد باید این کتاب را بخواند تا بداند چه اوضاع و احوال تلخی بر بخشی از کودکان می گذرد.