آرشیو دوشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۷، شماره ۶۹۰۰
صفحه آخر
۲۴
یادداشت

روشندلان و چالش های آموزش

میثم خاتمی نیا (استاد دانشگاه)

خیلی دور نیست زمانی که برای درس خواندن از نوارهای کاست استفاده می کردم و برای نوشتن جزوه هایم از لوح و قلم! اما با ورود به دانشگاه کم کم هم آن نوارهای کاست و ضبط صوت های قدیمی را کنار گذاشتم و هم لوح و قلم را! البته لوح و قلم را نه! هنوز گهگاه به کارم می آیند. بدون شک ورود تکنولوژی به حوزه زندگی روزمره آثار غیر قابل انکاری را بر جا گذاشته است. زندگی من نیز مثل هر انسان دیگری تحت الشعاع پیامدهای حضور تکنولوژی قرار گرفته است. شاید هیچ چیز به اندازه ورود رایانه و لوازم جانبی آن و در سال های بعد گوشی های هوشمند، زندگی تحصیلی یک نابینا را متحول نکرده باشد! کافی است به یاد آوریم که دانش آموزان و دانشجویان دهه های قبل، برای اتمام تحصیلات خود با چه مشقت هایی مواجه بودند. بارها گوش به روایت هایی سپرده ام که حکایت از ضعف امکانات داشتند و در آن نابینایان جویای علم و دانش، از هر راه که میسر بود، مطالب را مهیا و مطالعه می کردند. در زمان هایی نه چندان دور، آنها مجبور بودند در مدارس از کتاب ها و فایل های صوتی قدیمی تر در مقایسه با دانش آموزان عادی استفاده کنند. به دلیل حجم زیاد مطالب کتاب ها، اداره آموزش و پرورش استثنایی مطالب را عمدتا در قالب نوارهای کاست ارائه می کرد. ابزارهایی که به دلیل ظرفیت محدودشان در حفظ مطالب و تا حدی آسیب پذیریشان، گهگاه کاربران را با مشکلاتی مواجه می کردند. البته در دهه های شصت و هفتاد و حتی میانه دهه هشتاد خورشیدی بهترین ابزار برای ضبط کتاب، همان نوارهای کاست بودند. اما مشکل جایی پدیدار می شد که در موارد متعدد این فایل های صوتی در زمانی دیرتر از وقت معمول به دست شان می رسید. امکان حذف داده ها زیاد بود و احتمال آسیب دیدن نوارهای کاست و در نتیجه اختلال در دسترسی به متن امکانپذیر می نمود.

در دانشگاه معضل گویاسازی کتاب ها به موارد مذکور اضافه می شد. چرا که برخلاف وزارت آموزش و پرورش، وزارت آموزش عالی هیچ گونه تعهدی را برای تبدیل کتاب ها به فایل های صوتی نپذیرفته بود. این امر سبب می شد تا دانشجویان نابینا از یک سو به دلیل کثرت و حجم بالای منابع و از سوی دیگر فقدان نیروهای کافی و متخصص برای ضبط این منابع با دشواری های مضاعفی مواجه باشند.