آرشیو دوشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۷، شماره ۶۹۰۰
جهان
۲۲
پاورقی

گفت و گوی دوستانه با اوباما

وفاداری والاتر

(105)
جیمز کومی مترجم: مسعود میرزایی بهجت عباسی

بعد از تصمیم رئیس جمهوری مبنی بر اینکه انتخاب او برای ریاست اف بی آی هستم و قبل از اعلام رسمی آن، اوباما با دعوت دوباره من به اتاق بیضی، متعجبم کرد. مثل دفعه قبل روی همان صندلی ها نشستیم و مشاور کاخ سفید هم دوباره به ما پیوست. رئیس جمهوری سخنانش را با توضیح این مطلب شروع کرد که «وقتی تو رسما رئیس اف بی آی بشوی ما دیگر نمی توانیم این گونه کنار هم بنشینیم و (دوستانه) حرف بزنیم.» چیزی که مدنظر اوباما بود در واقع برای مدت بیش از چهار دهه به یک اصل تبدیل شده بود، رهبران ما در دولت این موضوع را درک کرده بودند که رئیس جمهوری و رئیس اف بی آی باید فاصله منطقی خود را حفظ کنند تا بی طرفی دومی زیر سوال نرود. اف بی آی اغلب از سوی کاخ سفید فراخوانده می شد تا درباره پرونده های مهمی تحقیق و بررسی کند که ممکن بود به همکاران ارشد رئیس جمهوری مربوط باشد یا حتی دوره ریاست او را تحت تاثیر قرار دهد. برای اینکه این تشکیلات، هم از نظر عینی و هم از نظر ادراکی قابل اعتماد و قابل اتکا باشد، اف بی آی و رئیس آن نمی توانند به رئیس جمهوری نزدیک شوند. بنابراین من و رئیس جمهوری اوباما برای آخرین بار مثل دو همکلاسی در کالج با هم نشستیم و حرف زدیم. ما درباره مسائل سخت و مهمی که در حدود صلاحیت و میدان دید رئیس اف بی آی هم نبود، مثل استفاده از پهپاد برای کشتن تروریست ها، بحث کردیم. اینکه اوباما چگونه ابعاد مختلف مسائل متعدد و پیچیده را می دید و ارزیابی می کرد، مرا تحت تاثیر قرار داد. حدس می زنم که او می خواست برای آخرین بار نوع نگاه من به مشکلات را قبل از اینکه نامزدی ریاست اف بی آی قطعی شود، ارزیابی کند. هنگام خروج از اتاق رئیس جمهوری، به کتی روملر گفتم چقدر از بحث های جالبی که داشتیم، شگفت زده و خوشحال شدم؛ «نمی توانم باور کنم که شخصیتی با چنین فکر باز و انعطاف پذیری به عنوان رئیس جمهوری انتخاب شده است.» اما من و رئیس جمهوری اوباما دیگر چنین گفت وگوی غیررسمی و دوستانه ای نخواهیم داشت.