آرشیو دوشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۷، شماره ۴۴۴۸
تاریخ و اقتصاد
۳۰

واکاوی

نخستین حضور تجار در عرصه اجتماعی

رشد شتابان تجارت خارجی و برخورد فزاینده تجار ایرانی با مغرب زمین که افزایش نسبی قدرت اقتصادی و منزلت اجتماعی تجار بزرگ را در پی داشت، سبب بر هم خوردن روابط متداول قدرت، میان بازاریان و عمال دیوانی شد. تجار بزرگ که با کشورهای مغرب زمین روابط بازرگانی داشتند، رفته رفته باب مراوده و رفت و آمد به غرب را گشودند و با اعتلای وضع همتایان فرنگی خود و موقعیت ممتازی که در جامعه جدید به دست آورده بودند بیش از پیش آشنا شدند.

آگاهی به موقعیت والای تجار فرنگ و حمایت بی دریغ دولت های مغرب زمین از آنان و مشارکت آنان در امور سیاسی و اختیار در تعیین خط مشی سیاسی و اقتصادی کشورشان، سبب بالا رفتن سطح آگاهی و انتظارات تجار شد. از سوی دیگر ادامه حکومت خودکامه و بی سیاستی های دولت و زبونی آن در برابر تحمیلات خارجی ها و تبعیضاتی که میان تجار ایرانی و همتایان فرنگی ایشان به عمل آوردند و نیز سپردن بازار پولی کشور به دست بیگانگان و اعطای امتیازات و انحصارات اقتصادی به آنان و رونق کالاهای فرنگی و زوال صنایع ملی و بی اعتنایی مقامات مملکتی به حفظ و حمایت و گسترش صنایع جدید جملگی سبب شد تا بازاریان رویاروی استبداد و استعمار قرار گیرند و با این دو نیرو به پیکار برخیزند.مبارزات طبقاتی تجار ضداستبداد و استعمار از اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم هجری قمری پدید آمد و سرآغازی شد برای کوشش های متشکل و همبسته آنان که با پیدایش نوعی آگاهی طبقاتی در جماعت تجار ایرانی همراه بود. مبارزات دسته جمعی تجار که بیش از یک ربع قرن تداوم یافت ابتدا در کوشش آنان برای ایجاد مجلس وکلای تجار در تهران و شهرهای بزرگ آغاز شد و آنگاه در جنبش تنباکو اوج گرفت، سپس در نهضت مشروطیت به کمال خود رسید.

منبع: احمد اشرف، موانع تاریخی رشد سرمایه داری در ایران دوره قاجار، زمینه، تهران، 1359.
اصول محاکمات در دوره قاجار

در دوره قاجار وظایف قضایی در دست روحانیون شیعه بود و به پرونده های مدنی و برخی پرونده های جنایی، براساس قوانین شریعت رسیدگی می شد.

اما چون اختیارات شاه نامحدود بود، وی بالاترین داور درباره همه مسائل هم بود و بخشی از اختیارات او به ماموران اداری- حکام و جز آنها- نیز واگذار می شد. نمایندگان محکمه این جهانی (عرف)- داروغه و کدخدا- با پیروی از نظر داوران مذهبی- قاضیان، علما و روحانیون - حکم صادر می کردند. بسیاری از مناقشات کوچک به ویژه در میان عشایر، براساس رسوم معمولی (عادت و عرف)، حل وفصل می شدند. مناسبات میان عیسویان را که بسیار به ندرت برای حل وفصل کارهای مورد مناقشه به حکام رجوع می کردند، حقوق کلیسایی و معمولی، سروسامان می داد. می توان گفت که مقامات محلی، به هیچ روی در مناسبات میان جامعه یهودیان و زرتشتیان مداخله نمی کردند. اگر یک عیسوی، یهودی یا زرتشتی از سوی یک مسلمان مورد پیگرد قرار می گرفت، مقامات محلی به شکایات رسیدگی می کردند و گهگاه، کار به دربار شاه هم کشیده می شد. اجرای تصمیمات محاکم شرعی و نیز عرفی با مقامات اداری بود. اداره زندان ها نیز با مقامات کشوری بود.

اعدام و زندان شکل های اساسی کیفر آدم کشی، راهزنی، دزدی و تبهکاری هایی از این دست بود. گذشته از این، گوش و بینی بزهکاران را هم می بریدند، دست وپاهایشان را قطع می کردند، آنها را چوب یا تازیانه می زدند، ریسمان پیچشان می کردند و در کوچه و بازار می کشاندند یا وارونه سوار بر خر می کردند و جز اینها. اما می شد با پرداخت مبلغی کلان به حاکم از برخی کیفرها گریخت. خفه کردن و زهر دادن، گونه ای اعدام «افتخارآمیز» برای بزرگان و اشراف بود (گاهی ریسمانی ابریشمین برای محکوم به مرگ، می فرستادند) اما حتی عالی مقام ترین افراد هم، همواره نمی توانستند از کیفرهای شرم آور بگریزند، چنانچه اللهیار آصف الدوله را در ملاعام چوب زدند. سادات اولاد پیامبر در وضعی خاص بودند و آنها را بنابر معمول اعدام نمی کردند و حتی اگر به تبهکاری دولتی نیز دست می زدند، به ندرت کیفر می دیدند، اما هنگام سرکوبی بابیان، برخی از سادات را هم در ملاعام به قتل رساندند.

منبع: کوزنتسوا، کولاگینا، تروبتسکوی، پژوهش هایی پیرامون تاریخ نوین ایران، ترجمه سیروس ایزدی، 1386.