آرشیو سه‌شنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۷، شماره ۴۴۴۹
تاریخ و اقتصاد
۳۰

گاهشمار

اعلام قطع رابطه با انگلیس

24 مهر ماه 1331 دکتر محمد مصدق با حضور در مجلس شورای ملی موضوع قطع روابط ایران با انگلستان را اعلام کرد. نخست وزیر وقت ایران تاکید کرد که قطع رابطه با این دولت مداخله گر تاثیری در روابط و علائق مردم دو کشور نخواهد داشت.

مصدق گفت: ما در 19 ماه گذشته کوس رسوایی دولت استعمارگر انگلستان را زدیم و آبرویش را در دنیا بردیم و اقتدار آن را تا توانستیم تضعیف کردیم. این دولت در این مدت از تحریم اقتصادی ما، توسل به دولت های دیگر ضد ما، رشوه دادن به دست نشاندگان داخلی و تحریک ایادی خود در ایران و تهدید و ارعاب نتیجه نگرفت. قبلا تهدیدهای نظامی آن هم اثری نکرده بود. ما خواستیم که با قطع روابط به این تحریکات و تشبثات پایان دهیم. ما روابط گرگ با میش را نمی خواهیم. در طول تاریخ، از این روابط رنج های فراوان برده ایم. انگلستان مثل هر امپریالیست دیگر نمی خواهد ملل ضعیف رشد و ابراز وجود کنند و بنابراین داشتن رابطه با چنین دولتی درست و منطقی نبوده است. ما می خواهیم رشد کنیم و روی پای خود بایستیم و خودمان باشیم که با داشتن رابطه با انگلستان، تحقق این آرزو امکان پذیر نخواهد بود. دکتر مصدق یک بار دیگر گفت که شرکت نفت انگلستان، دیگر روی ایران را هم نخواهد دید. نمایندگان مجلس این تصمیم نخست وزیر را با کف زدن و ابراز شادمانی تایید کردند. هفتم اردیبهشت ماه 1330 یعنی دو ماه پس از تصویب ماده واحده ملی شدن صنعت نفت بود که مجلس شورای ملی، طرح 9 ماده ای اجرایی ملی شدن صنعت نفت را به اتفاق آرا تصویب کرد.

اعدام محکومان جنگ جهانی دوم

شانزدهم اکتبر سال 1946، 9 تن از 10 محکوم دادگاه فاتحان جنگ جهانی دوم، از جمله فون ریبن تورپ وزیر امورخارجه دولت هیتلر در محوطه زندان نورنبرگ به دار آویخته شدند. هرمان گورینگ دهمین محکوم، شب پیش از اعدام با خوردن سیانور خودکشی کرده بود. پس از گذشت ده ها سال از آن زمان هنوز روشن نشده است که وی چگونه این سیانور را به دست آورده بود. همه محکوم شدگان از دستیاران نزدیک هیتلر بودند که خود او هم در جریان تصرف شهر برلین به دست ارتش شوروی خودکشی کرده بود. محکومان با گام های استوار به سوی چوبه دار رفتند و یکی از آنان هنگام انداختن طناب دار به گردنش فریاد درود بر هیتلر کشید.

نخستین تلاش های مبارزه با انحصار در انگلیس

در سده سیزدهم میلادی، چرخاب های پارچه مالی بسیار پردرآمد بود. از این رو اربابان کلیسایی و غیرکلیسایی بسیاری از این گونه کارگاه ها ساختند و اغلب آسیاب های آرد را به صورت آسیاهای پارچه مالی درآوردند. این اربابان همان گونه که پیش تر رعیت را وامی داشتند که گندم خود را برای آرد کردن به آسیای اربابی ببرند، این بار نیز آنان را مجبور کردند که بافته هایشان را برای مالش به آسیای ارباب بسپارند.

این آسیاداران گرایش های انحصارجویانه داشتند، ولی دهقانان اغلب ناخشنود بودند از اینکه راه درازی را تا آسیاب ارباب بپیمایند و به آسیابان نیز باجی بپردازند. در اواسط سده سیزدهم، اسقفی به نام جان بیش از صد لیره برای تعمیر آسیاب های واقع در صومعه سنت آلبانز در شمال لندن خرج کرده بود. برای جبران این هزینه او و جانشینانش ساکنان دهکده سنت آلبانز را مجبور می کردند که گندم و بافته هایشان را برای آرد کردن و مالش به آسیاهای صومعه ببرند. برخی از اهالی به تهدیدهای اسقف اعتنایی نکردند و بافته هایشان را خودشان مالیدند، بی آنکه باجی بپردازند. در سال 1274 وضع بحرانی شد، زیرا اسقف راجر دستور داد خانه ها را بگردند و پارچه های اهالی را ضبط کنند. ساکنان دهکده مقاومت کردند و برای کسانی که رو در روی مقامات صومعه ایستادگی می کردند به گردآوری کمک پرداختند. هنگامی که ملکه الئونور به دیدار از سنت آلبانز رفت، زنان دهکده دست به دامان او شدند «چراکه فرونشاندن خشم زنان دشوار بود.»

ملکه الئونور از پروانس فرانسه بود، بنابراین بعید می نماید که از گفته های آن زنان سر درآورده و دادخواهی شان را فهمیده باشد. اهالی سنت آلبانز دعوی خود را به محکمه شاهی کشاندند، اما دادخواهی شان پذیرفته نشد و مجبور شدند بافته هایشان را به آسیاهای صومعه ببرند. در سال 1326 میلادی، یکبار دیگر مناقشه تندی میان اهالی سنت آلبانز و صومعه درگرفت. کار به شورش کشید و صومعه دوباره به محاصره مردم درآمد. مساله این بود که اهالی می خواستند گندمشان را خودشان با آسیای دستی آرد کنند. پنج سال بعد ریچارد والینگفورد دستور داد همه خانه ها را بگردند و آسیا سنگ ها را جمع کنند. سنگ ها را به صومعه بردند و به دستور اسقف حیاط صومعه را به آنها فرش کردند تا مایه سرشکستگی روستاییان باشد. کینه این ماجرا همچنان در دل اهالی زنده بود تا اینکه در سال 1381 در جریان شورش بزرگ کارگران با رهبری وات تایلر، گروهی از شورشیان سنت آلبانز به صومعه رفتند تا آسیاسنگ ها را ببرند.

استفاده از دستگاه مکانیکی برای مالش پارچه در انگلیس سده سیزدهم انقلاب صنعتی را پدید آورد که برخی مراکز صنعتی را از رونق انداخت و ورشکسته کرد؛ اما برای کل کشور رفاه و ثروت به همراه داشت و در نتیجه چهره قرون وسطایی انگلیس را تغییر داد. به گفته کاروس ویلسون پژوهشگر تاریخ صنایع انگلیس در سده های میانه «مکانیکی شدن بافته مالی تحولی به همان اندازه بنیادی بود که مکانیکی شدن ریسندگی و بافندگی در سده هجدهم.»در شهرها هم آسیاب بسیار بود. مثلا در آغاز سده چهاردهم در پاریس 68 آسیاب وجود داشت. این آسیاب ها در طرف راست کناره رود سن، در یک مسافت 1500 متری یکی پس از دیگری قرار داشتند. تمرکز این همه آسیاب در قلب شهر، به راستی آن را به صورت یک مجتمع در می آورد.

منبع: ژان گمپل، انقلاب صنعتی قرون وسطی، ترجمه مهدی سحابی، نشر مرکز، 1374.