آرشیو چهارشنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۷، شماره ۴۴۵۰
تاریخ و اقتصاد
۳۰

گاهشمار

پایان عملیات ظفار در عمان

حکومت وقت ایران روز 25 مهر 1354 اعلامیه پایان کار شورشیان عمان را صادر کرد و سلطان قابوس در آذر 1354 به طور رسمی اعلام کرد که جنگ ظفار پایان یافته است. عملیات نظامی ارتش شاهنشاهی ایران در ظفار برای مقابله با چریک های جدایی طلب چپ گرا در این منطقه به درخواست سلطان قابوس، پادشاه عمان از محمدرضا پهلوی، پادشاه وقت ایران انجام گرفت. حضور نظامی ایران در تغییر وضعیت به سود پادشاهی عمان و سرکوب شورش ظفار نقش داشت.

جمعیت استان ظفار را در روزگار مداخله ایران، از بیست هزار تا صدهزار نفر تخمین زده اند. بررسی منابع نشان می دهد که در تعیین تعداد نیروهای چریکی، بر هشتصد تا هزار نفر تاکید شده است. اما با توجه به تعداد نیروهای ایرانی و شدت و به درازا کشیدن نبرد ظفار، قطعا این ارقام صحیح نبوده و نفرات رزمنده بیشتری را می طلبیده است.جبهه خلق ظفار با داشتن پایگاه اجتماعی گسترده در بین مردم بومی، حداقل باید سه هزار هوادار حرفه ای و آموزش دیده داشته باشد که از حمایت بیشتر ساکنان محلی در نقاط مختلف منطقه نبرد برخوردار بود؛ به طوری که روزنامه آیندگان در مقاله ای با اشاره به همین موضوع از تسلط چریک ها بر چهل هزار نفر در ظفار خبر داد. بخش فارسی رادیو لندن نیز در 12 اسفندماه 1352 اعلام کرد که بیش از بیست هزار نفر از بومیان ظفار از جبهه خلق حمایت می کنند.

در نتیجه، حتی زنان نیز با طی آموزش های نظامی، چریک ها را که دارای روابط نسبی و سببی بودند، در نبرد با نیروهای دولتی یاری می دادند. اما تعداد دقیق نفرات اعزامی ایران به ظفار هرگز فاش نشد. امیرعباس هویدا در دیدار خود از لندن در 22/ 1/ 1352، اظهار کرد که دولت شاهنشاهی، سپاهیانی را به استعداد ششصد نفر به عمان فرستاده است. خبرگزاری فرانسه در بیروت به نقل از جبهه خلق ظفار در 8 دی 1352 از اعزام سه هزار نیروی ایرانی به ظفار خبر داد. بخش فارسی رادیو لندن در 9 دی ماه همین سال برپایه اطلاعیه چریک ها اعلام کرد که سه هزار سرباز ایرانی در عمان حضور دارند. دانشجویان ایرانی مخالف دولت شاهنشاهی مقیم در شهر ساربروکن آلمان غربی با انتشار اعلامیه ای در 6/ 9/ 1354 اعلام کردند که سی هزار افسر و سرباز ارتش شاه، وظیفه سرکوب و قتل عام مردم ظفار را برعهده دارند.

اعتصاب فراگیر

25 مهرماه 1357 کارکنان شیلات گرگان، کارخانجات مقدم و سازمان ورزش در همصدایی با دیگر کارگران و کارمندان کشور دست به اعتصاب زدند.

قتل فرخی یزدی

محمد فرخی یزدی، نویسنده، مدیر روزنامه «توفان» و نماینده مجلس شورای ملی 25 مهرماه 1318 در زندان قصر به شهادت رسید. او یکی از مشهورترین روزنامه نگاران مبارز عصر مشروطه و دوران پهلوی اول است. روزنامه «توفان» در دوران انتشار بیش از پانزده مرتبه توقیف و باز منتشر شده است. گاه نیز به سبب زندانی شدن فرخی، انتشار روزنامه دچار وقفه می شد. در مواقعی که روزنامه توفان توقیف می شد، فرخی با در دست داشتن مجوز و امتیاز سایر روزنامه ها همچون پیکار، قیام، طلیعه، آیینه افکار و ستاره شرق، مقالات و اشعار خود را منتشر می کرد.

میرزامحمد متخلص به فرخی، فرزند محمدابراهیم سمسارزاده یزدی، در سال 1267 شمسی مطابق با 1306 هجری قمری، در شهر یزد متولد شد. او تا حدود 16 سالگی در همان زادگاهش یزد تحصیل کرد و فارسی و مقدمات عربی را آموخت. وی در همان سنین نوجوانی اشعاری علیه مدیران مدرسه مرسلین یزد که متعلق به میسیونرهای انگلیسی بود، سرود.فرخی در دوران سلطنت رضاشاه، در سال 1307 به عنوان نماینده مجلس شورای ملی در دوره هفتم قانون گذاری از طرف مردم یزد انتخاب شد. او در دوران نمایندگی مجلس همراه با محمودرضا طلوع، نماینده رشت در جناح اقلیت بود و با مخالفت های شدید جناح مقابل روبه رو شد زیرا از اقلیت دیگر کسی را در مجلس باقی نگذاشته بودند. فرخی در مجلس با زبان و انتقادات تند و تیزش علیه نمایندگان و بله قربان گوهای وقت، دشمنان بسیاری برای خود فراهم کرد، زیرا تمام وکلا طرفدار دولت بودند. او خود درباره نمایندگان مجلس رضاخانی می گوید: «البته بر اثر فریادهای اعتراض ما گاهی چرت نمایندگان محترم پاره می شد، سر بلند می کردند، فحش و ناسزا می گفتند و دوباره به خواب خرگوشی فرومی رفتند.

هر وقت هم نخست وزیر یا وزیر صحبت می کرد، کارشان این بود که بگویند صحیح است قربان. در اثر تمرین در این کار چنان استاد شده بودند که حتی در حال چرت زدن هم می توانستند وظیفه خود را انجام دهند و بگویند صحیح است قربان! بدون اینکه چرتشان پاره شود. بله در همان حالت چرت، سرنوشت یک ملت را تعیین می کردند…»در پایان مجلس هفتم پس از آنکه مصونیت پارلمانی فرخی خاتمه یافت، از بیم جان خود مدتی از نظر ها ناپدید شد. سپس بدون گذرنامه از مرزهای شمالی به شوروی و از آنجا به آلمان رفت و در برلین اقامت کرد. مدتی در نشریه ای به نام «پیکار» افکار انقلابی خود را منتشر کرد.سال 1311 یا 1312 تیمورتاش سفری به برلین کرد و در آنجا دیداری با فرخی داشت. در این ملاقات تیمورتاش وی را تشویق به بازگشت به ایران کرد و به او اطمینان داد در صورت بازگشت به ایران مورد رافت و مهر رضاشاه قرار خواهد گرفت. فرخی که از ماندن در کشوری بیگانه رضایتی نداشت، با عشقی که به ایران داشت فریب وعده حکومت وقت را خورد و به تهران بازگشت. در ایران عده ای به اسم «طلبکار مالی» شکایتی علیه او طرح کردند و وی را با برنامه ریزی قبلی به زندان کشاندند. در سال 1316 او را محاکمه و ابتدا به 27 ماه زندان محکوم کردند و سرانجام به قتل رساندند.